saqeznews مبين وبسايت تحليلي خبري است كاملامستقل،كه خبرهاي روزايران وجهان راموردتحليل وبررسي قرارميدهد. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب
نويسندگان 4 / 1برچسب:"ناياب دارو09192507724", :: 7:13 AM :: نويسنده : mobinkurd
داروهاي كمياب واورجينال راازمابخواهيد09192507724
5 / 4برچسب:, :: 5:43 AM :: نويسنده : mobinkurd
5 / 4برچسب:, :: 5:43 AM :: نويسنده : mobinkurd
|
|
داریوش سوم | |
تاریخ تولد : ............
تاریخ درگذشت : ..... توضيحات - آرامگاه : . |
330 قبل از میلاد مقبره شاهان در پارس
|
![]() |
|
بیوگرافی و زندگینامه
محتواي رقص عشق است .عشقي كه كل كائنات را به حركت وا مي دارد.
تاريخ هنر گواه است كه بشر از ابتداي خلقت به كمك رقص و ريتم موفق گرديد به كارهاي خود نظم بخشد . رقص و موسيقي به طبيعت آدمي جلوه انساني مي بخشد
گزنفون در كوروش نامه به دوران ماد اشاره دارد و مي نويسد كه شاه خود نيز گاه گاه به پايكوبي و دست افشاني برمي خواسته است . همچنين در تاريخ شاهنشاهي هخامنشي نوشته اولمستد آمده است : سالي يك بار در جشن مهرگان فرمانرواي هخامنشي مي بايست ميگساري كرده و رقص پارسيانه كند . كه اين رقص بازمانده اي از رقص جنگي ادوار پيش از هخامنشي بوده است . . .
رقص های فلکلوريك ایرانی
بابا كرم
در میان رقص های فلوکلور ایرانی، رقص " باباکرم " از رقصهای ایرانی است که ویژگیهای خاصی دارد ومنحصرا توسط مردان اجرا میشود. در " بابا کرم " از رقص شانه و کمر استفاده میشود و رقاص لباس سیاه و سفید جاهلی بر تن میکند و معمولا لنگی را بر گردن آویزان کرده و از آن در طول اجرای رقص استفاده میکند. رقص بابا کرم بازمانده از دهه 1320 شمسی و از رقصهای به اصطلاح " کوچه بازاری " و " تخته حوضی " است که بسیار مورد محبوبیت قرار گرفته. هايده کيشی پور، استاد رقص ایرانی داستان بابا کرم را اینطور تعريف می کند : « داستان بر می گردد به زمان رضا شاه و ماجرای کشف حجاب. یکی از این خانم های شازده، باغبان مسنی داشت به نام بابا کرم.(نوشته شده در سایت باکلاس دات کام) هر وقت خانم به باغ مي آمد باغبان را صدا می کرد: بابا کرم چطوری؟ این باغبان به تدریج عاشق این خانم می شود و بعد از مدتی که خانم به فرنگ سفر می رود ، بابا کرم از عشق اون می میرد. همین می شود که در اذهان مردم بابا کرم به عنوان یک مرد عاشق شكل مي گيرد و آن رقص هم در آن زمان نشان دهنده حرکات یک مرد عاشق بوده
در واقع بابا کرم از نمادهای نشان دهنده عشق مرد ایرانی به معشوقه اش هست کسی که بخاطر دوری از دختر مورد علاقه اش جانش را از دست میدهد
|
داریوش دوم ( اخس ) | |
تاریخ تولد : ............
تاریخ درگذشت : ..... توضيحات - آرامگاه : . |
404 قبل از میلاد تخت جمشید
|
![]() |
|
بیوگرافی و زندگینامه
|
سغدیان | |
تاریخ تولد : ............
تاریخ درگذشت : ..... توضيحات - آرامگاه : . |
423 قبل از میلاد نا معلوم
|
![]() |
|
بیوگرافی و زندگینامه
|
اردشیر اول یا دراز دست | |
تاریخ تولد : ............
تاریخ درگذشت : ..... توضيحات - آرامگاه : . |
485 قبل از میلاد 424 قبل از میلاد مرودشت فارس - نقش رستم
|
![]() |
|
بیوگرافی و زندگینامه
اردشیر در نخستین سال شاهنشاهیش به بازسازی سیستم فرمانروایی پرداخت و شهربان هایی برگزید و همچنین کیفرها را ملایم تر کرد.
شورش مصر
آگاهی از درگذشت خشایارشاه به گروهی از مصریان فرصتی برای شورش داد( سال 99 هخامنشی). هخامنش عموی اردشیر که شهربان مصر بود، در شورش کشته شد. شورشیان از مزدوران یونانی بویژه آتنیان بهره می بردند و چنین برمی آید که شورش پشتوانه ی مردمی نداشته است. ایرانیان و مصریانی که در شورش دست نداشتند به دژ سپید ممفیس پناهنده شدند.
اردشیر ارتاباذ شهربان کیلیکیا و بغ بوخش شهربان سوریه(نوه ی بغ بوخش که از یاران داریوش بود) را فرمان داد تا به کمک ایرانی ها در مصر بشتابند. چون نیروی دریایی آماده نبود و جنگ در مصر و نیل نیاز به آن داشت ناچار یک سال برای آمادگی نیروی دریایی گذشت. پس از آن ارتاباذ با نیروی دریایی راهی مصب نیل شد و بغ بوخش به سوی ممفیس رفت. شورش سرکوب شد، با این حال محاصره گروهی از شورشیان در یکی از آداک های( جزیره های) نیل بیش از یک سال به درازا کشید. سرانجام در سال 105 هخامنشی، اوضاع مصر به حالت عادی برگشت.
هرودت هنگام بازدید از مصر چندی پس از شورش می گوید: پارسیان امروزه نیز برای آنکه جریان نیل محفوظ بمانداز این راه( راه رودخانه ای که ممفیس را به دریا پیوند می داد) پاسداری می کنند زیرا اگر فشار آب باعث شکستن سد شود و آب سرازیر گردد سراسر شهر به زیر آب می رود. از سوی دیگر آنان با کنترل همه ی کشتی هایی که در رود رفت و آمد می کنند، جلوی بهره گیری شورشیان از انها را می گیرند.
برخی از آداک های (جزیره های) دریای اژه و همچنین قبرس در روزگار وی دچار ناآرامی هایی شد که با اقدام های بخردانه ی اردشیر و کارگزارانش از میان رفت.
روزگار شاهنشاهی وی 41 سال بود. وی را دادگستر و مردم نواز یادکرده اند؛ در روزگار وی مردم در آسایش بودند. وی در سال 135 هخامنشی زندگی را بدرود گفت. کتزیاس نام همسر وی را داماسپیا نوشته است و می گوید که وی در همان روز که اردشیر مرد، زندگی را بدرود گفت. یگانه پسرآنها خشایارشا بود که پس از مرگ اردشیر به تخت نشست.
|
خشایارشا اول | |
تاریخ تولد : ............
تاریخ درگذشت : ..... توضيحات - آرامگاه : . |
521 قبل از میلاد 465قبل از میلاد مرودشت فارس - نقش رستم
|
![]() |
|
بیوگرافی و زندگینامه
خشایارشا در نبشته ای از تخت جمشید پس از ستایش از اهورامزدا و شناسایی خود، می گوید:" پدر من داریوش بود. پدر داریوش گشتاسپ بود؛ پدر گشتاسپ، آرشام بود. هم گشتاسپ و هم آرشام زنده بودند که پدر من به خواست اهورامزدا شاه شد. هنگامی که داریوش شاه شد کارهای نیک بسیار کرد.
داریوش پسران دیگری داشت، به خواست اهورامزدا مرا مهست آنها نهاد. هنگامی که پدر من داریوش از تخت رفت، من بر گاه(تخت) پدر شاه شدم. هنگامی که من شاه شدم، کارهای نیک بسیار کردم. آنچه پدرم کرد و نیز آن چه من کردم، چیزهای دیگر را من افزودم و آنچه من و پدرم کردیم همه به خواست اهورامزدا بود"
پس از خاکسپاری، تاجگذاری انجام می شد. تنها نوشته ای که ازآیین تاجگذاری برجای مانده نوشته ی پلوتارک درباره ی برتخت نشستن اردشیر دوم است، وی می گویید آیین تاجگذاری از سوی مغان در پاسارگاد انجام می شد که درآن جانشین بایستی جامه ی خود را درآورد و جامه ای را که کورش پیش از شاهی بر تن می کرد بپوشد که با این کار پیوستگی دودمانی گرامی داشته می شد. شاه برای نمایاندن نشستن برتخت باج هایی که به روزگار شاهنشاه پیش بود می بخشید.
خشایارشا در 35 یا 36 سالگی به شاهنشاهی رسید. همسر وی هماچهر(شاید هم هماشهر؛ در نوشته های ایرانی در روزگار کیانیان از زنی به نام همای چهرزاد یادشده) نام داشت که دختر هوتن یکی از یاران داریوش بود. مادر هماچهر خواهر داریوش بود.
خشایارشا در زمستان شورش مصر را سرکوب کرد و برادرش، هخامنش را به جای" فرداد" که چنین برمی آید که در شورش کشته شده باشد به شهربانی مصر گماشت.
خشایارشا در یونان
خشایارشا برای دیدار از کشورهای خوربری شاهنشاهی خود و همچنین برای گوشمالی آتنی ها راهی آسیای کوچک شد. داستان آمدن خشایارشا به آتن را داستان پردازان یونانی برای بزرگ کردن یونان چنان نوشته اند که گویا خشایارشا دست به بسیج بزرگی زده است. واقعیت آن است که خشایارشا که برای بازدید کشورهای شاهنشاهی آمده بود تنها لشکری که همراه خود آورده بود لشکر ده هزار تنی جاویدان بود. خشایارشا در بازدید از کشورهای آسیای کهتر شمار اندکی از سربازان پادگان های این کشورها را با خود همراه کرد تا آنکه هنگامی که به اروپا پاگذاشت شاید ارتش وی به پنجاه هزار تن رسیده باشد که این خود برای گوشمالی آتنی ها بزرگ می نموده است هرچند که ممکن بود کشورهای دیگر یونانی نیز به کمک آتن بشتابند، حال آنکه بیشتر کشورهای یونانی فرمانبرداری خود را از شاه بزرگ اعلام کردند.
پس از گذراندن زمستان در سارد خشایارشا در آغاز سال 79 هخامنشی(480 پیش از میلاد مسیح) به سوی یونان روانه شد. ارتش ایران را نیروی دریایی پشتیبانی می کرد. آتنی ها نیز دارای ناوگانی نیرومند بودند که می توانست با نیروی دریایی ایران به جنگ بپردازد.
اميدوارم از اين سفر با عظمت و آموزنده ، بهرهاي كامل بردهباشيد ، آنچنانكه سنگباران دشمنان بشريت در مني در مظاهر ثلاثهاش زر وزور وتزوير ، چنان اثري عميق در كشتن خصال مادّهپرستي ، داشته باشد ، كه ديگر بازگشت بهسوي مسير آن ، ميسر نباشد .
در اين مناسبت ،كه شما به توفيق اجراي يك برنامة تكان دهندة انسانساز ، دست يافتهايد ، جا دارد: به بعضي نكات مهم اسلامي ، كه فراموش ويا تحريف شده ، توجه فرماييد :
بسم الله الرحمن الرحیم
خدا را حمد و سپاس فراوان که فرصتی کوتاه یافتم تا دعا و آرزویم را برایتان بنویسم که: سلام الله تعالی علیکم و رحمته و برکاته. برادران عزیزم خواهران ارجمندم فرزندان دلبندم! آن چه در دل دارم از اشتیاق و آمال و مسائل، با فرصتی که پیش آمده، نسبتی ندارد. چند جمله ای انتخاب می کنم آن هم اجمالی: در بلادی سخت ناسالم ، از شرایط فراوان هدایت خلق ، تنها به آرزویی ره یافتم . کوششِ کم ارزشم مثمر ثمراتی ارجمند شد که شما عزیزانم هستید. اما همچنان که معایب خودم ، عامل نرسیدن یکایک به رشد مقدور است ، مشکلات بی شمار و غالباً پرفشار سال های اخیر هم آفاتی فتنه آفرین بوده. در باره ی آرزو و نگرانیم برای شما و نسبت به شما ، به شعر " باخه نمامه" که کاکه امین با اشعاری دیگر برایتان آورد، مراجعه کنید. اما مسایل پیش آمده، نگرانیم را خیلی بیش از آن که احتمال می رفت، شدت بخشید. متأسفانه فرصت ندارم هم حسرتم را و هم تذکراتم را بنویسم. پس اکتفا کنم به این که: ارزش هریک از شما به خلوص نیتِ تقوا آفرینتان است؛ و به مقدار مفید بودنتان برای مردم محروم و مظلوم و سرگردان جامعه تان. و اگر از آن نیت، بهره ای لازم داشته باشید، هرگز منافذی در ذهن و قلب خود برای ورود وسوسه های شیطان باز نمی کنید تا اختلاف آرا و نظرهاتان ، به اختلاف جهات و تفرق بینجامد.
با توجه به اينكه قرآن از لحاظ فطرت همه انسانها را مسلمان مي داند و مي فرمايد:
«فاقم وجهك للدين حنيفا،فطرت الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله،ذالك الدين القيم،ولكن اكثر الناس لا يعلمون» روم/30
يا:«و اذ اخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم و اشهدهم علي انفسهم الست بربكم؟قالوا:بلي!شهدنا ان تقولوا يوم القيامة انّا كنّا عن هذا غافلين»اعراف/172
مي بينيم كه جمع زيادي از فرزندان آدم از راه فطرتشان منحرف شده اند و فطرت مسلمانشان نمي تواند آنان را دوباره به سوي اسلام باز آورد.
لطفا توضيح بفرماييد كه اينان چرا به سبب فطرتشان به راه خدا باز نمي گردند. و نقش هدايت در اين ميان چيست؟
توضيحات كاك احمد چنين است:
ابتدا توضيحي بسيار ساده درباره معناي كلمه فطرت و سپس تاملي درباره فطرت انسان و بعد از اين دو جواب سئوالها را عرض خواهم كرد.
فطرت يعني: موجوديت هر چيزي بدانكه هست. موجوديتي كه به سبب مجموع آن از چيزهاي ديگر جدا مي شود. تمام خصوصيات ويژه هر موجودي، مجموعاً فطرت مخصوص آن موجود را تشكيل مي دهد.به طوري كه مجموع آن خصوصيات در موجود ديگري يافت نمي شود.
خودگرایی ( نوع ستیزی ) یا دگرگرایی ( نوع دوستی ) در اسلام :
إرهاب در لغت به معنای تهدید و هراسانگیزی میباشد . از مادهی رهبه ، رهباً و رهبه و رهباً ، یعنی در او ترس و هراسی ایجاد كرد . ( و ترهب الراهب ) یعنی خود را وقف عبادت در دیدش كرد ، و (استرهبه ) : یعنی او را هراسانید ؛ و ( الراهب ) به معنای مسیحیای است كه در دیدش مشغول عبادت و از دنیا كناره گرفته باشد . و جمع آن ( الراهبان ، الرهبانیة ، الرهبنة و الراهبون ) است كه به معنای دوریگزینی از دنیا و لذایذ آن و گوشهگیری و انزوا از جامعه میباشد .
و ارهابی واژهای جدید است كه در فرهنگ لغت بكار نرفته ، اما مصداق آن كسانی واقع شده كه ترور و خشونت را علیه شهروندان بیگناه به راه میاندازد ، و فرهنگسرای واژهی عربی نیز آنرا تأیید و تصویب كرده است .
واژهی ارهابی در قرآن كریم بكار نرفته اما مادهی آن دوازده بار در قرآن تكرار شده كه چهار بار آن راجع به ترس و پروا از خداوند است :
1 . و فی نسختها هدی و رحمة للذین هم لربهم یرهبون . ( سوره اعراف آیه 154 )
الواحی كه در نوشتههای آن سراسر هدایت و رحمت برای كسانی بود كه از پروردگار خود میترسیدند .
2 . انما هو اله واحد فایای فارهبون . ( سوره نحل آیه 51 )
... بلكه خدا معبود یگانهای است و تنها و تنها از من بترسید و بس .
نگاهي بر زندگاني پر بار استاد اقبال لاهوری (رح)
علامه محمد اقبال لاهوري در 22 فورية سال 1873 ميلادي در سيالكوت يكي از شهرهاي پاكستان غربي متولد شد . جدش محمد رفيق ساكن شهر لويهار از توابع كشمير بود كه به اتفاق سه پسرش به سيالكوت آمد . يكي از پسران محمد رفيق در اين شهر به شغل بازرگاني اشتغال داشت . نام او نورمحمد و همان كسي است كه فرزندش اقبال لاهوري ماية مباهات تمامي مسلمين ميباشد .
وی در 6 سالگي به مكتبخانه رفت و قرآن را آموخت . سپس وارد مدرسة ابتدايي شد و پس از آن براي گذراندن دوره متوسطه به اسكاچ مشن كالج رفت . در اين زمان است كه قريحة شاعري اقبال جلوهگر ميشود . شاعر جوان اشعارش را براي تصحيح نزد شاعري موسوم به داغ ميبرد
هركه از خدا و پيغمبرش فرمانبرداري كند ، قطعاً به پيروزي و كاميابي بزرگي دست مي يابد .اطاعت خودش پيروزي و كاميابي بزرگي است . چه اطاعت ماندگاري بر راستاي برنامه خدا است ، و ماندگاري بر راستاي برنامه خدا هم آسايش و اطمينان مي بخشد ، و بهراه راست روشني راهياب شدن كه انسان را به يزدان مي رساند خودش سعادت و خوشبختي است ، هر چند كه جز راهيابي به چنين راهي پاداش ديگري در فراسوي آن نباشد .كسي كه در راستاي راه صاف و صوف و روشن حركت مي كند و همه آفريده هاي خدا كه پيرامون او هستند با او همآوا و همكار مي گردند.
اواز: ایرج
همنوازان: اسدالله ملک/فرهنگ شریف/ جهانگیر ملک
درشور
غزل اواز: پیر پارس
گوینده: اذر پزوهش
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
صبح امید که بد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آنهمه ناز وتنعم که خزان میفرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
نخوت با د دی و شوکت خار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
باورم نیست به بد عهدی ایام هنوز
قصه غصه که در دولت یار آخر شد
در شمار ارچه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بیرون ز شمار آخر شد
این برنامه که در دسترس دوستان بوده دارای بریدیگی های بوده که جناب اقای دکتر خرم ابادی زاد نسبت به تبدیل مجدد ان از روی نوار اصلی اقدام وزحمت بارگذاری را نیز ایشان انجام داده اند
بیکران از همه زحمات جناب دکتر سپاسگزارم
با سپاس بیکران از جناب اقای دکتر خرم ابادی زاد که زحمت تبدیل وبارگذاری این برنامه بر دوش ایشان بوده است
به سهم خود از ایشان بسیار سپاسگزارم که همواره محبت ایشان شامل این حقیر از نفس افتاده بوده است.
استاد جلیل شهناز
دکلمه:
هنرمندی که مضراب او صدای ملت ایران است
صدای تاریخ است
صدای گذشته هاست
صدای قرون و اعصار است
صدای عرفان و معرفت و فرهنگ است
فریاد فریدالدین عطار نیشابوریست
که زیر تازیانه مغول نالید
فریاد کمال الدین اسماعیل اصفهانیست
که زیر سم ستوران مغول جان به جان آفرین تسلیم کرد
فریاد اصفهان است در فاجعه افغان
فریاد ایران است در حمله عرب
و صدای همه شادی ها، صدای همه لبخندها
و بالاخره صدای تاریخ
بزرگواران طبق اظهار دوست وسرور بزرگوار جناب نادر عزیز که برای
عیادت به منزل استاد شهناز عزیمت نموده بودند که متاسفانه از طریق
داماد استاد مطلع شدند که بدلیل نامساعد بودن حال استاد شنهاز مجدد
ایشان در بیمارستان بستری شده اند.
عزیزان از همگی شما تقاضا مندم برای سلامتی استاد دعا بفرمائید که به
حق یگانه ی مهرافرین سایه استاد را بر سر موسیقی پهنه ایرانزمین
مستدام بدارد
سه تار نوازی وصدای دلنشین استاد جلیل شهناز
غزل اواز: مولانا
من عاشق جانبازم از عشق نپرهیزم
من مست سراندازم از عربده نگریزم
گویند رفیقانم از عشق نپرهیزی ؟
در عشق بپرهیزم پس با چه برآمیزم؟
پروانه دمسازم میسوزم و میسازم
در پی خودی و مستی می افتم و می خیزم
گر سر طلبی من سر در پای تو اندازم
ور زر طلبی من زراندر قدمت ریزم
فردا که خلایق را از خاک برانگیزند
بیچاره من مسکین از خاک تو برخیزم
گر دفتر حسنت را در حشر فرو خواند
اند عرصات آن روز شوری دگر انگیزم
گو در عرصات آید شمس الحق تبریزی
من خاک سر کویت با مشک بیاویزم
برگ سبز برنامه شماره 241 ( فایل دوم)
برگ سبز فایل دوم نیز توسط سرور بزرگوار جناب دکتر خرم ابادی زاد
ترمیم شده است در این فایل، افزون بر تنظیم سرعت، واژهای های
"یک"، "سبز"، "ایرج" و "امیر معز" نیز به روشنی شنیده می شوند.
اواز: ایرج
همنوازان:حسن کسایی/جلیل شهناز/اصغر بهاری/امیر ناصر افتتاح
غزل اواز: توحیدی شیرازی
اهنگ: ماهور
اشعار متن برنامه:توحیدی شیرازی/ابوسعید ابولخیر/مفید/خواجوی کرمانی/
انوری
گوینده: فیروزه امیر معز
بازي زلف تو امشب به سر شانه زچيست
خانه بر هم زدن اين دل ديوانه زچيست
گربه آشفتگي ، اين دل مسکين طلبي
الفت زلف پريشان تو با شانه زچيست
زآشنايان در خويش ،ملامت زچه روي
آشنايي تو با مردم بيگانه زچيست
هر کسي از لب لعلت سخني مي گويد
چو نديدست کسي اين همه افسانه ز چيست
حالت سوخته را سوخته دل داند و بس
شمع داند که جان دادن پروانه زچيست
دوش در ميکده حسرت زده مي گرئيدم
پير پرسيد که اين گريه مستانه ز چيست
گفتم ار هست در اين خانه کسي، باز نماي
ور کسي نيست بنا کردن اين خانه زچيست
گفت جامي از مي ناب به توحيد رسيد
تا بداند نهان بودن جانانه زچيست
این برنامه در ابتدای فایل دارای اعلام شماره برنامه وشناسنامه برنامه بود لیکن اعلام شماره انتهای فایل ناقص بود که ترمیم گردیده است
بررسی و معرفی سه اثر از ملا حامد بیسارانی [1]
ازمیان آثار مرحوم ملا حامد بیسارانی ، شرح مثنوی معنوی و ریاض المشتاقین وی چنان بر شخصیت علمیش سایه افکنده است که دیگر آثار ایشان چندان شناخته شده نیست . ملا حامد بیسارانی در ریاض المشتاقین به بیان شرح حال و فضائل و کرامات مولانا خالد و شیخ عثمان سراج الدین اول پرداخته و اوج ارادت خود به سادات نقشبندیه ی کردستان را نشان می دهد و در شرح مثنوی معنوی ادراکات ومعارف عرفانی خود را که از ضمیر روشن و نورانی همان بزرگان که در ریاض الشمتاقین آنها را مورد ارج قرار داده، نشأت گرفته ، بیان می دارد . بی گمان نوشتن شرح بر مثنوی معنوی کار هر عالمی نیست و پیش نیاز اولیه آن ، باور داشتن به عرفان و معارف صوفیانه است و باز بی گمان آنچه که شرح مثنوی بیسارانی را از دیگر شروح متمایز می کند ، این نکته است که بیشتر شارحان مثنوی خود ، عملا اهل عرفان و سلوک معنوی معمول نبوده اند و بیشتر دارای فضیلتی علمی بوده اند ، اما ملا حامد علاوه بر دارا بوردن زمینه ی علمی مورد نیاز، از سالکان طریق بوده و با زبان اهل عرفان و اشارات آنها نیز آشنا بوده است . در هر حال ملا حامد در ریاض المشتاقین ، حق تکریم استاد را به جای آورده و در شرح مثنوی تعالیم استاد را رونمایی می کند . اما اگر از این دو اثر ایشان گذر کنیم و نظری بر سایر آثار مکتوبش بیفکنیم ، دیگر جنبه های عرفانی و وسعت خدمات علمیش بیشتر روشن می شود . این حقیر در تحقیقاتی که بر آثار ملا حامد انجام داده ام بر سه اثر دیگر ایشان وقوف یافته ام که در ادامه به توضیح مختصری پیرامون هر یک پراخته خواهد شد .
اثر یکم : ترجمه منهاج العابدین امام غزالی
ترجمه ی آثار مهم ، یکی از ابعاد بسیار مهم علمی و عرفانی حضرت بیسارانی است که به حق باید گفت از بدایع ایشان درشرایط زمانی منطقه کردستان است . در واقع کمتر نویسنده ای در آن شرایط و با توجه به اینکه اکثر اهل علم بر زبان عربی نیز اگاهی داشته اند ، امری تازه است که ملا حامد، آستین همت را بالا زده و به ترجمه متون مختلف عربی پرداخته است . از طرفی می دانیم آثار امام محمد غزالی از زمان تألیفشان تا کنون نیز ، بر بیشتر تفکرات کلامی و عرفانی جهان اسلام تأثیر بسزا و کاملی داشته است و همچنانکه می دانیم کتاب – منهاج العابدین الی جنه رب العالمین – از ویژگی خاصی برخوردار بوده و همواره مورد توجه اهل تصوف بوده است . در حقیقت تصوف و عرفان ملا حامد دقیقا همان تصوف و عرفانی است که امام غزالی در عصر خویش مروج آن بوده است ،سلوک بر راه تصوف بر اساس با تقید به شریعت . و از همین روست که ملا حامد به ترجمه ی کتابی دست می زند که علاوه بر دارا بودن جنبه عرفانی ، راهی را برای اهل عرفان توضیح می دهد که به بهشت رب العالمین بینجامد که در واقع همان رضای پروردگار است . ملا حامد در مقدمه این اثر پس از مقدمات حمد و ثنا و صلوات می نویسد:
...حقیر مسکین بی بضاعت .... حامد النقشبندی... بسیاری از کتب تصوف را جهت تیمن مطالعه کرده ام من جمله کتاب منهاج العابدین امام غزالی را ... که الحق سرآمد همه است به کرات ملاحظه نموده و چند دفعه درس گفته تا اینکه بعضی از متعلیمن خواهش ترجمه ی آن کردند و جناب پیر زاده ی کامل السعاده شیخ عمر ...فرمودند که آن کتاب مستطاب را ترجمه نمایم تا که فارسی خوانان که قوه اداراک عبارت عربی ندارند از برکات آن محروم نمانند ...
و بدین ترتیب می بینیم که منهاج العابدین توسط ملا حامد بارها تدریس شده و ترجمه آن نیز به درخواست متعلمان و همچنین حسب الامر حضرت شیخ عمر ضیاءالدین انجام گرفته است و تدریس و تعلیم این کتاب به طالبان، خود نشان از جایگاه این کتاب در مکتب بیاره دارد .
و اما درباره ی نحوه ترجمه ، ملا حامد خود اشاره دارد که در ابتدا قصد ترجمه ی تحت اللفظی را داشته اما :
اول قصدم آن بود که عبارات را لفظا باللفظ ترجمه کنم ، دیدم خالی از تعقید نیست لهذا تقدیم و تأخیر و ازدیاد و نقصان در عبارات واقع است لکن در معنی حتی الامکان مطابقه شده است .
درباره سال تألیف کتاب ، باید بگویم نسخه ای که بنده مطالعه نموده ام ، تاریخ کتابت را سال 1292 ثبت نموده است و اگر توجه کنیم که تاریخ دوره زندگانی حضرت ملا حامد بنابر نظر تذکره نویسان از 1225 تا 1312 بوده ، لذا گمانم بر این است که این نسخه از روی نسخه های اولیه کتابت شده است و سال تالیف باید حول و حوش سال90 بوده باشد . در ضمن نسخه با خطی نه چندان خوش و حتی در بسیاری جای ها غیر خوانا و نادرست ،کتابت شده و در ضمن ، سرفصلهای هر بخش ، با رنگ قرمز معرفی و از دیگر فصول مشخص شده اند .
همچنین از لحاظ ادبی باید گفت نثر ملا حامد در این کتاب همانند سایر آثارش بسیار ادیبانه و زیبا است و نشان از وسعت علمی و ادبی وی دارد.
البته باید دانست که کتاب منهاج العابدین امام غزالی نیز توسط شخص دیگری به نام ...الساوی ترجمه است که در ادامه به ذکر چند نمونه از ترجمه می پردازیم:
ا- مقدمه کتاب :
بدانيد اي برادران ديني حق تعالي شما وما را مسعود گرداناد برضاي حضرت خود بدرستيكه عبادت ثمرة شجرة علم است و فايدة عمر و حاصل بندگان وسرماية اولياء و راه اقويا و بخش اعزه است و مقصد ذوي الهمه و شعار كرام است وپيشة رجال عظام و مختار اولي الابصار است و مطلوب اولي الافكار، واوست سبيل سعادت و منهاج جنت چنانكه در قرآن مجيد مي فرمايد ((و انا ربكم فاعبدون )) ونيز مي فرمايد ((ان هذا كان لكم جزاء وكان سعيكم مشكورا ))پس بايد دانست كه ما نظر كرديم در امر عبادت و تامل كرديم در راه او و تشخيص مبادي ومقاصد وي كه نهايت آمال طالبان است و غايت اماني سالكان است ،ديديم كه طريق داستن ان سخت و صعب است و راه دريافتن وي مشكل و دشوار ، عقبات و نشيب وفراز بسيار در پيش دار و مشقات شديده و مسافات بعيدة دور و دراز بيش از پيش ،آفات و عوايق و موانعش عظيم وبسيار است و مقاطع و مهالك او خفي و ناپيدا كنار ، اعداء و قطاع طريق در وي بي حسابند و اشياع و اتباع نادر و كمياب ، بلي راه جنت چنين است و اين معامله تصديق قول حضرت سيدالمرسلين است (صلي الله عليه و علي آله و صحبه اجمعين ) كه مي فرمايد (حفت الجنه با لمكاره و حفت النار بالشهوات ) يعني حصار شده است بهشت بمكروهات نفس و حصار شده است دوزخ بآرزوهاي او ، ونيز فرموده است (اَلا و اَ ن الجنه حزن بربوه الا وان النار هل بسهوه)يعني بيدار باشيد و بدانيد كه بهشت مثل سنگلاخي است بر پشته اي بلند و دوزخ چون زميني است نرم در دشتي ...
....بدرستيكه اولِ آنچه بنده بآن متنبه شود و براي سلوك راه هدايت ، حركت و جنبش پيدا كند بخطرة آسماني و الهام رباني است و توفيق خاص الهي از روي رحمت نامتناهي و اينست مراد حضرت رب العبا د كه مي فرمايد ((افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علي نور من ربه .. الايه))و قول صاحب شرع مبين صلوات الله عليه و علي آله صحبه اجمعين ) كه مي فرمايد (ان النور اذا دخل في القلب انفتح و انشرح ) يعني چون نور هوو .دايت در قلبي داخل شد گشاده مي شود ، (فقيل يا رسول الله هل لذلك علامه يعرف بها ) سائلي از آنحضرت پرسيد كه آيا علامتي براي دخول آن نور هست كه به آن علامت معلوم شود قال صلي الله عليه وسلم ( التجافي عن دار الغرور و الانابه الي دار الخلد و الاستعداد و للموت قبل نزوله ) حضرت رسول درجواب ان سائل گفت كه علامت آن دور شدن است بدل از دنيا كه خانة غرور است و رجوع كردن بسوي عقبا كه خانة ابدي است و تدارك كردن براي مرگ پيش از نزول آن .
۲- بخشي ازفصل عقبه العلم
بدانكه علم وعبادت دو جوهرند كه غرض از تصنيف مصنفين و تعليم معلمين و وعظ واعظين و نظر ناظرين ، تحصيل آنهاست ، بلكه انزال كتب و ارسال رسل براي پيدا شدن علم و عمل است و اگر تامل در دو آيه كلام الله كني مي داني كه مقصود از خلق سماوات و ارض و آنچه در آنهاست از ساير مخلوقات علم وعمل است .آية اول قوله جل ذكره (( الله الذي خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن يتنزل الامر بينهن لتعلموا ان الله علي كل شيء قدير و ان الله قد احاط بكل شيء علما ))و اين آيه دليلي است كافي بر شرف علم لا سيما علم توحيد .
۳-بخشي از فصل عقبه التوبه
اما مقدمات توبه سه مقدمه است ، اول تصور غايت قبح ذنوب ، دوم ياد كردن شدت عقاب و اليم سخط و غضب او كه طاقت حمل آن نيست ، سيوم فكر عجز و قلت صبر خود ، كسي كه تاب گرمي آفتاب و سيلي زدن باج ستان و گزيدن مورچه ندارد چگونه آتش جهنم و ضرب گرز زبانية دوزخ و گزيدن مارهاي دوزخ را حمل تواند كرد نعوذ بالله ثم نعوذ بالله من سخطه و عذابه و چون بر اين اذكار و افكار مواظبت كردي و اناء اليل و اطراف النهار بآن معتاد شدي بتوفيق حق تعالي ترا بتوبه نصوح مي رساند و الله تعالي الموفق بفضله .
اثر دوم
که در این مقاله مختصرا به معرفی آن می پردازیم ،نیز ترجمه ای است از یک رساله ی ففهی به نام – معفوات – تالبف فقیهی به نام شیخ خلیل سعرتی که اتفاقا او هم از علمای کرد زبان است . اصل این کتاب به بیان مورادی از باب طهارت در فقه می پردازد که از لحاظ شرعی مُهر عفو برآنها زده شده است و ترجمه این کتاب را ، ملا حامد بنابر درخواست یکی از دوستان انجام داده همچنانکه در مقدمه می نویسد :
یکی از دوستان که دماغش از اتباع سنت سنیه بوستان است از حقیر بی بضاعت التماس ترجمه مجموعه ای که اعلم علمای زمان خود ملا خلیل سعرتی.... تالبف کرده است ، نمود ، حقیر ...آنرا ترجمه ساخته و فروعی معدوده را نیز بر آن افزود شاید که طالبان راه حق از افراط و تفریط گذشته به حد اعتدال برسند که خیر الامور اوسطها ...
ترجمه این کتاب می رساند که در میان اهل عرفان و تصوفی که ملا حامد کاتب الاسرار آن است ، رعایت نکات دقیق و ظریف فقهی چقدر اهمیت داشته و برعکس آانچه امروزه برخی ناپختگان ، عرفان را نقطه مقابل شریعت می پندارند ، مراعات شریعت در نظر اهل عرفان واقعی همچو ملا حامد و مکتبش چقدر پر اهمیت بوده است .
از طرف دیگر ترجمه این کتاب از طرف ملا حامد ، وسعت علمی او را می رساند که علاوه بر تالبف و ترجمه کتابهای عرفانی ، در فقه نیز اگاهی کامل دارد و حتی خود بر اصل کتاب ملا خلیل ، اضافه می نویسد .
از لحاظ فنون ترجمه نثر ملا حامد در این کتاب بسیار ساده و روان و قابل فهم است تا جاییکه از ساده ترین کلمات و اصطلاحات استفاده نموده است و البته یک کتاب که بیان احکام فقهی می پردازد ، باید چنین خصوصیتی داشته باشد تا مورد استفاده عام ، واقع گردد .
به عنوان نمونه به ذکر یک بند از ترجمه بسنده می نماییم :
...و از آن جمله است نجاستی که چشم معتدل آنرا درک نمی کند مثل آنکه بر پای مگس یا مورچه چسپیده در میان آب قلیل یا مایع بیفتد یا بر لباس و بساط منتشر شوند.
در هر حال -کاتب الاسرار – ملا حامد بیسارانی که سر از اسرار ، دریافته ودل از عالم ظاهرف برتافته بود ، در جای خود اینچنین به عالم ظاهر برگشته تا طالب علم و عملی را رهنمون باشد .
اثر سوم
رساله ای است عرفانی که به بیان برخی اصطلاحات و مراحل سلوک در طریقت نقشبندیه می پردازد . ملا حامد در این رساله مطالبش را با روش پرسش و پاسخ بیان نموده و هدف آنرا پاسخ به شبهاتی معرفی می کند که برخی معترضان بر معارف اکابر نقشبندیه وارد ساخته اند . ملا حامد در این رساله با تکیه بر رسائل حضرات مولانا خالد شهرزوری و مرشدش شیخ عثمان سراج الدین ، و بنا بر درخواست مرشد زاده اش شیخ عمر ضیاءالدین ، کتابی نگاشته که کلیت طریق ذکر و سلوک در نقشبندیه را معرفی می نماید .
در مقدمه می خوانیم :
اما بعد چون ترجمه کتاب مستطاب منهاج العابدین بقلم شکسته رقم این حقیر ...تحریر یافت جناب پیر زاده کامل السعاده شیخ عمر ...امر فرمود که مجموعه ای در حل پاره ای از اشکالات که معترضین بر طریقه علیه صوفیه خصوصااین طریقه ی انیقه ی نقشیه که ما خادم انیم گرفته اند ضمیمه سازی ... و حسب الخواهش انجناب به طرز سوال و جواب رساله ای علیحده را جمع ساخته به تقدیم رسانیدم.
بدین ترتیب ملا حامد در این رساله ، ابتدا سوالاتی را که مطرح بوده بیان ساخته و سپس به صورتی مستدل به پاسخ آنها می پردازد .
به عنوان نمونه از رساله مذکور به سه پرسش و پاسخ آنها بسنده می کنیم "
1- سوال :
هر گاه چنانکه گفتی مدار معامله بر فضل است پس این همه کوشش کردن وضع ریاضات و مجاهدات و اوراد کثیره و متنوعه دور از کار است ؟
جواب :
حضرت حق سبحانه که مدبر الامور است غالبا کار دین و دنیا را بسته به اسباب معتاد کرده است ، مثلا رفع گرسنگی را به طعام و ... همچنین وصول الی الله را بسته به سلوک طریق مسلوک داشته است . و اگر چه وصول بی حاجت سلوک هم ممکن است به طریق تفضل و این طریق تفضل که طریق اجتبا است طریق انبیا و ملائکه است ودر رأس همه حضرت خیر الرسل است علیه الصلوه و السلام و ثمره این شجره ی طیبه تجلی ذاتی است که همه کائنات در نظر واصل عدم محض است....و در اصحاب آن حضرت نیز به طفیل آن حضرت این سعادت سرایت کرده است و در رأس ایشان حضرت ابی بکر صدیق است و این طریق تفضل و اجتبا ورای طریق جذبه و سلوک است که انبیا به محض فضل ، بی حاجت جذبه و سلوک این سعادت را دریافته اند و اصحاب نیز اگرچه طریقشان تفضل است اما منوط به صحبت خیر البشر است لهذا طریق آن بزرگان مستمر به طریق صحبت است که اگر چه فرایض و نافل نیز دخل دارند لکن عمده شرف ایشان بعد از فضل خداوندی ، همان صحبت است و غیر آن بزرگان که سعادت صحبت را دریافت نکرده اند وصول ایشان محتاج به ادای فرایض و نوافل است چنانکه در حدیث قدسی : ما تقرب الی ...
2- سوال
این طریق(( رابطه )) مأخوذ از اصلی است یا از جمله ی مخترعات است ؟
جواب : مبنی است بر اصول کثیره ی متعدده به حدیکه نزد اکابر و اصاغر طریقه از جمله ی بدیهیات گردیده و علماء شرع نیز در کتب متعدده تحقیق کرده اند و خاتمه المتأخرین شیخ ابن حجر بعد از آنکه رؤیت حضرت رسول صلی الله علیه و سلم در یقظه به دلایل نقلیه و عقلیه ثابت کرده است بعد از بسط تمام می گوید : ...
و بدین ترتیب ملا حامد به نقل روایات بزرگان دین درباره ی این پرسش می پردازدو با جمع بندی آنها به اثبات طریق رابطه در نقشبندیه می پردازد .
در حقیقت این رساله می رساند که حضور طریقت نقشبندیه در کردستان از زمان مولانا به بعد ، علی رغم مقبولیت بسیار زیاد خصوصا از طرف علما و اندیشمندان ، معترضان و منتقدانی نیز داشته است . در این رساله ملا حامد سعی نموده تا در رد شبهات از تمام دلایل عقلی و نقلی استفاده نماید تا جای هیچ شک و گمانی باقی نماند .
از دیگر نکات بسیار مهم در هر سه رساله ، حضور معنوی حضرت شیخ عمر ضیاءالدین است که به عنوان راهنما و حتی اشاره کننده به تالیف و ترجمه ، نقش بسزایی دارد و این می رساند که نهضت علمی که شیخ عمر ضیاءالدین ، آنرا شروع کرده بود ؛ تاسیس کتابخانه ، جمع آوری علما ، تاسیس دانشگاهی علمی عرفانی در بیاره ، حمایت و تشویق به تالیف و نگاشتن و تربیت طالبان طریق و تشنگان معرفت را ، شامل می شد که ملا حامد یکی از تربیت یافتگان مکتب مشایخ نقشبندیه ی اورامان است که در روزگار شیخ عمر به چنان جایگاهی رسید که علمای مدینه نامه ای به شیخ نوشته و در پشت کاغذ نامه شان چنین عبارتی نوشته بود :
من المدینه المنوره الی بیاره الشریفه
وصلی الله علی سیدنا محمد
[1] - در زمان نوشتن این مقاله مطلع شدم که یکی از این آثار یعنی ترجمه منهاج العابدین امام غزالی توسط نشر احسان انتشار یافته است .
سیری در تاریخ اسلام و قرآن نشان می دهد که منکرین دین مبین اسلام و پیام آور و پیام آن به طور کلی سه گروه "متمایز در تفکر و مشترک در انکار" بوده اند . گروه اول را ملحدین و دهریون گذشته و ماتریالیستها و ماده گراهای امروزی باید نامید .این گروه از آن جهت که به وجود باریتعالی و تمام امور فرامادی (متافیزیک = مابعد الطبیعه ) اعتقاد نداشته و مسائل و آموزه های ادیان الهی و توحیدی را ساخته ذهن آدمی می پندارند ، لذا کتابهای آسمانی خواه قرآن و یا غیر آن را، منکر بوده و آنرا سروده ی فردی از افراد بشر پنداشته اند . گروه دوم طیف وسیعی به نام مشرکین را شامل می شود و چون نخستین پیام قرآن و سایر کتب آسمانی مبارزه با شرک و بت پرستی در تمام جلوه های آن بوده است ،لذا عوام الناس این گروه به خاطر تعصبات و جهل فکری و کاهنان و بزرگان تفکر شرک به خاطر منافع مادیٍ در خطر افتاده ی خویش، همواره با پیام آوران توحید و پیام آنان یعنی کتب آسمانی خصوصا آخرین آنها یعنی قرآن در حال مبارزه و انکار بوده اند که تاریخ شاهد این مدعا است. گروه سوم شامل دیندارانی است چون یهود و نصاری و... که به واسطه ی تعصبات یا منافع سیاسی و مادی خویش همواره گروهی از آنان به انکار الهی بودن قرآن پرداخته اند . سه گروه مزبور در گذشته و حال بیشترین تلاش خود را در راه مبارزه با قرآن و ساحت مقدس پیام آور آن به کار انداخته اند. آنان در زمان نزول قرآن با وارد نمودن تهمتهایی به پیامبر مانند شاعر ، ساحر ، و ...و ادعای غیر الهی بودن قرآن و همچنین تبعید مسلمانان و زور گفتن و شکنجه و ترور آنها و در زمان های بعدی نیز با ادامه همان تهمتها و به راه انداختن جنگهای صلیبی و ...و تلاش برای معارضه با قرآن از طریق ساخت دینهای انحرافی واباحه گری چون بهائیت و قادیانیه گری وعلم کردن پیامبران دروغین و بنیاد نهادن مذاهب تفرقه جو و غیر صحیحی چون غلات و خوارج و ناصبیون و سلفی گری معاصر و...و در این اواخرهم با به راه انداختن جنگ تمام عیار با مسلمانان از یک سو و هتک حرمت رسول الله و کاریکاتور سازی و ترور شخصیت های بزرگ اسلام ( مانند توهین و سب صحابه کرام و خلفای راشدین و زنان رسول الله (ص)) و نوشتن کتابهای مضحک و خنده آوری چون به اصطلاح ((فرقان الحق )) و ... سرگرم و مشغولند اما هیچگاه - جز فریب خویش- کاری از پیش نبرده و نخواهند برد .
بقیه مطلب را در قسمت ادامه مطلب مطالعه فرمایید.
گزيده اي از اعتقادات اهل سنت و جماعت
بخش اول: توحيد و خدا شناسي
مقدمه
نوشتاری که در پیش رو دارید پاسخي است به سوالات چند تن از دوستان جوان كه در ايميل اين جانب پيرامون شالوده و مباني اعتقادي اهل اسلام حق يعني اهل سنت و جماعت مطرح كرده بودند مبني بر اينكه دامنه ي اعتقادات عجيب و غريب و نوظهور آنقدر زياد است كه باعث سردرگمي و حيراني آنان گشته و اينجانب برآن شدم تا گزيده اي از اعتقادات اكثريت اهل اسلام در طول تاريخ كه همانا عقايد اهل سنت و جماعت واقعي است را به صورت پرسش و پاسخهايي كوتاه جمع آوري نمايم تا همه ي ما مطابق عمل به حديث شريف نبوي (( عليكم بالسواد الاعظم = بر شما باد همراهي با بيشترين اهل اسلام )) عقاید صحیح را از غلط و بی پایه تشخیص داده و طریق درست به جای آوردن احکام دینی و اوامر و دستورات باری تعالی و سنتهای رسول الله (ص) را بدانيم .
خوانندگان عزیز بايد دانست كه مطابق فرمايش شارحان حديث شريف فوق منظور از ((سواد اعظم )) اكثريت اهل اسلام در كل زمانها است نه در يك زمان خاص ،چنانچه امروزه شايد بيشتر اهل اسلام بر اعتقادات و عمل گذشتگان و سلف صالح خود نمانده باشند بنابريان منظور كليت اهل اسلام در تمام زمانها است و همچنانكه مي دانيم قاطبه ي امت اسلام ، در طول تاریخ اسلامیت خود در فروعات پیرو مذاهب فقهی مدون حضرات امام اعظم ابوحنيفه و امام شافعی و امام مالك و امام احمد و در اصول اعتقادات پیرو امام اشعری و يا امام ابو منصور ماتريدي بوده وهم اکنون علی رغم فتنه ی فتنه گران و دین دشمنان و تفرقه افکنان ، بر اعتقاد صحیح وعمل به مذهب خود پایبندند و علمای متعهد و ربانی نیز همواره مردم را به دوری از تفرقه و ناهماهنگی دعوت نموده اند و این نوشتار نیز بر همین اساس اساس تدوین شده است.
بايد بدانيم آنچه علمای سلف و گذشتگان با اخلاص و با تقوای ما ، بر آن حرکت نموده اند؛همانا اعتقادات خالص صحابه و تابعین بوده که از رسول الله (ص) آموخته اند که در زمان های بعدی در فروعات توسط امامان چهارگانه حنفی و شافعی و مالکی و حنبلی گرد آوری و تدوین شده و در مبانی اعتقادی نیز توسط دو امام بزرگوار یعنی امام اشعری و امام ماتریدی جمع آوری شده است ،بنابراین اهل سنت و جماعت در طول تاریخ در فروعات مطابق یکی از مذاهب چهارگانه و در اصول بر اساس دو مذهب نام برده عمل نموده و اندیشیده اند ،و چهار مذهب فقهی و دو مذهب اصولی نزدیک ترین اندیشه ها و عمل ها به روش و سنت رسول الله (ص) و صحابه ی کرام است . پس لازم است نوجوانان عزیز از انحراف از مسیر صحیح سلف صالح خود دوری گزیده و از پیروی از بدعت گران پرهیز نمایند ، بدعت گرانی که در قالب فرقه هاي مختلف و با ماركها و نام هاي تراشيده شده توسط استعمار و يهود، مردم و خصوصا جوانان را به بی اعتمادی و بی ادبی نسبت به گذشتگان خود - بخصوص صحابه كرام و خلفاي راشده و تابعين و اولياء الله و علمای گذشته - دعوت نموده و ازآنان می خواهند خود شخصا و بدون هيچ محدوديتي به اجتهاد و نو آوری در دین پرداخته و نیازی به عالمان دینی گذشته و حال ندارند و در صورت نیاز به پیروی از فرقه های گمراه به وجود آمده و سرکرده های هوا پرست و جاه طلب خود بگرایند ، سرکرده هایی که با نظرات باطل و فتواهاي غلط خود از ساحت مقدس صحابه ي رسول الله (ص) شروع به افتراء و توهين و سب نموده تا به اهل قبله رسيده و همه را به کفر و شرک متهم نموده و دستور کشت و کشتار مسلمین را صادر می کنند و با برداشت غلط و سطحی خود از آیات قرآن و احادیث رسول الله (ص) ، ضربه ی هولناکی به پیکره ی دین وارد نموده اند ، که منش و کردار غلط آنان باعث ایجاد شک و شبهه در دلهای جوانان و نوجوانان نسبت دین مبین اسلام شده است . اميد است با چنگ زدن به ريسمان استوار و محكم الهي از خواب غفلت بيدار شويم .
...........................................................................................
1- ایمان در لغت به چه معنی است وارکان ایمان یعنی چه و چند مورد می باشند ؟
ایمان یعنی باورقلبی و ارکان ایمان (اصول دین) یعنی پایه های اصلی اعتقادی انسان مسلمان و باور و تصدیق قلبی به تمام آنها که شش رکن اصلی می باشند و هر کدام دارای بخشهای فرعی تری هستند.
1- ایمان به آفریدگار جهان 2- ایمان به فرشتگان 3- ایمان به کتابهای آسمانی 4 – ایمان به پیامبران الهی 5 – ایمان به جهان آخرت 6- ایمان به قضا و قدر الهی
.....................................................................................................
2- اسلام در لغت یعنی چه و فروع دین یا ارکان اسلام چه مواردی است ؟
اسلام در لغت دارای معانی زیادی مانند تسلیم شدن و یا امین ماندن و سالم بودن است و فروع دین دارای 5 رکن اصلی :1- شهادتین با زبان 2- به پا داشتن نماز 3- پرداخت زکات به مستحقین 4- گرفتن روزه ی ماه رمضان 5- ادای مناسک حج و زیارت بیت الله . در ضمن فروعات دین موارد جزئی تر بسیاری را مانند حلال و حرام و اخلاق و ... را در بر می گیرد.
.....................................................................................................
3- آیا تقلید در اصول دین درست است ؟
تقلید در اصول دین و موارد اساسی آن همچون وجود حق تعالی ، یگانگی (توحید) او، باور داشتن به رسالت نبوت پیامبران و نبوت حضرت محمد المصطفی ، ایمان به وجود روز رستاخیز و قیامت جائز نیست اما در جزئیات مسائل اصول دین ،همچون شناخت صفات حق تعالی ، جزئیات مسائل نبوت و جزئیات روز قیامت و ... تقلید جائز است .
......................................................................................................
4- آیا تقلید در فروعات دین واجب است ؟
تقلید در فروعات دین ، بر کسی که خود مجتهد باشد صحیح نیست اما بر بقیه ی افراد مسلمان که به درجه ی اجتهاد نرسیده اند ،تقلید از یکی از مجتهدین اهل سنت و جماعت یعنی امام ابوحنیفه ، امام مالک ، امام شافعی ، امام احمد حنبل واجب و ضروری است و شخص مقلد خود نمی تواند به فهم درست آیات قران و احادیث پیامبر بپردازد و برای به جا آوردن صحیح عبادات و بقیه ی واجبات و احکام دینی باید از شخص مجتهد پیروی نماید .
.......................................................................................................
5- مطابق نظر صحیح اهل سنت و جماعت ،مجتهدین اصول دین چه افرادی هستند ؟
همانطور که گفته شد تقلید در برخی مسائل اصول دین ، جائز و صحیح نیست مثلا کسی نمی تواند بگوید: چون امام شافعی یا اشعری فرموده اند :خداوند وجود دارد و بی شریک است ،من هم به پیروی از آنان خدا پرست هستم . اما در جزئیات مسائل اصول دین تقلید جائز است و مطابق نظر صحیح اهل سنت و جماعت ،امام ابوالحسن اشعری و امام ابو منصور ماتریدی دو امامی هستند که نظرات آنها در باره ی مسائل اصول دین بر روش صحیح رسول الله (ص) و صحابه ی کرام او بوده و آن دو امام نظرات اهل سنت که - برگرفته از رسول الله(ص) و صحابه است- را در کتابهای خود گرد آوری و تدوین نموده اند که نوشته ی حاضر بر اساس نظر امام اشعری نوشته شده است و اکثریت اهل سنت و جماعت در تمام جهان اسلام همواره بر اساس نظریات امام ابوالحسن اشعری و امام ماتریدی در باره ی جزئیات اصولی دین اندیشیده اند که بر اساس تحقیق محقیقین و علمای برجسته همچون امام غزالی ، امام الحرمین جوینی ، امام فخر الدین رازی ، امام ابوبکر باقلانی ، امام جلال الدین دوانی ، امام جلال الدین سیوطی ، قاضی ابوبکر بیضاوی ، امام سعد الدین تفتازانی ، امام عزالدین نسفی و ... مذهب امام اشعری و ماتريدي صحیح ترین مذهب ها در باره ی مسائلی از اصول دین است که تقلید در آنها جائز است و مردم مسلمان کردستان در طول تاریخ همواره پیرو نظریات امام ابوالحسن اشعری بوده و خواهند بود .در ضمن باید دانست بحث از مسائل اصول دین و ارکان آن به ((علم کلام)) و یا ((علم توحید)) مشهور است و اولین کسی که مطالب علم کلام را مطابق نظریات اهل سنت جمع آوری و تدوین نمود امام ابوالحسن اشعری بود که کتاب مشهور ایشان در این زمینه (الابانه عن اصول الدیانه )است.
.................................ركن اول : ايمان به حق تعالي ....................................
6- ایمان به خداوند چه باورهایی را شامل می شود ؟
1- ایمان به وجود خداوند 2- ایمان به یکتایی و توحید پروردگار 3- ایمان به صفات حق تعالی و یگانگی آن صفات 4- ایمان به پاک و منزه بودن حق تعالی از هر گونه عیب و نقص و ناتوانی .
.......................................................................................................
7- برهان ها و دلایل وجود باری تعالی چیست ؟
برهان ها و دلایل عقلی و منطقی فراوانی برای اثبات واجب الوجود یعنی حق تعالی وجود دارد و اساسا آدم عاقل نمی تواند خداوند را انکار کند و انکار خدا نشانه عدم تعقل است زیرامخلوقات گوناگون و پر رمز و راز،همه پدیده هستند یعنی دارای نقطه ی آغاز و تولدی می باشند و هر پدیده ای باید دارای علتی باشد یعنی باید دارای بوجود آورنده ای باشد . پس چون هر پدیده ای دارای علتی است پس هر مخلوقی دارای خالقی است و خالق همه چیز حق تعالی است ، آیا یک ماشین یا یک رادیو و یا یک کشتی می تواند به خودی خود بوجود آمده باشد؟ یا دست صنعت گر و متخصصی در کار بوده تا وسیله ای درست شود. پس چگونه است که جهان با این عظمت بدون آفریدگاری خلق شده است ؟!!! البته باید دانست که آدمی به صورتی مجازی - نه حقیقی - چیزهایی را می سازد واختراع می کند اما در واقع خداوند علم آنها را به وی می آموزد و او را هدایت نموده تا به کشف جهان و اسرار آن بپردازد و خداوند تبارک و تعالی خالق حقیقی هر چیز و شیئی است .ازطرف دیگر اگر درمخلوقات و چگونگی آنها دقتی ساده بنماییم ، متوجه می شویم که همه ی موجودات در اوج نظم و ترتیب بسیار دقیقی قرار دارند .حرکت کهکشانها و سیارات و ستارگان و موجودات بسیار عظیم و بسیار کوچک و... ما را بر این باور استوار می سازد که این هستی بدون آفریدگاری با عظمت نمی تواند باشد ... راستی یک میوه مانند سیب و یا خود ما انسانها چگونه درست شده ایم آیا می شود بدون تدبیر و خلاقیت خداوندی یکتا چنین کار با عظمتی صورت گیرد ؟ آیا میلیاردها کهکشان با عظمت و سیارات و ستارگان بسیار بزرگ و میلیاردها ذره و اتم و الکترون و پروتون و ... بدون خالقی مدبر و توانا می توانند باشند ؟ پس هستی و تمام آنچه در وی موجود است بوجود آمده ی خالق مدبر وتوانا و با عظمتی است که همه چیز تحت فرمان و امر وی بوده و آن خالق توانا ((الله)) نام دارد و الله تعالی را کسی و یا چیزی خلق نکرده زیرا در این صورت او نیز مخلوق است و این خود نشانه ی نقص است و خداوند از هر گونه نقص و ناتوانی به دور است . خداوند خالق تمام زمانها و مکانها است و بر او زمانی سپری نمی شود و او درمکانی قرار نمی گیرد . گذشته و حال و آینده در سیطره ی قدرت اویند و او در عین حال همراه حقیقی هر چیز می باشد . حق تعالی به هیچ چیزی شبیه نیست چیزی همانند او نیست .
.....................................................................................................
8- راه های تقویت ایمان چیست ؟
هر انسانی به طور فطری ، به وجود خداوند اعتقاد دارد اما به واسطه ی تاثیرات منفی جامعه، رفته رفته از مسیر خداجویی دور افتاده است و برای محکم کردن پایه های اعتقادات، باید به برهان و دلیل های عقلی و منطقی زیادی که هست توجه کنیم مثلا:تفکر در خلقت خودمان و دیگر مخلوقات، راهی است برای تقویت ایمان به پروردگار و همچنین شناخت بیشترعظمت وی .راه دیگر برای تقویت باورها، دوری از گناهان و انجام اوامر و دستورهای حق تعالی و سنت های پیامبر است .همچنین همنشینی با افراد صالح و علمای دین دار و دوری از رفاقت فاسدان و جاهلان پایه های ایمان آدمی را تقویت می کند.
..................................................................................................
10-توحید یعنی چه ؟
توحید یعنی باور داشتن به یگانگی و یکتایی حق تعالی و اینکه برای حق تعالی شریکی در ذات و صفات و افعال وی وجود ندارد و موثر واقعی و خالق حقیقی همانا ذات الله است و بس . مثلا اگر مریضی به واسطه ی دوا و یا مراجعه به پزشک سلامتی خود را باز می یابد ، خالق دارو وپزشک و اثرآنها و شفا دهنده ی واقعی فقط خداوند است وخداوند قادر است تا شخص را حتی در صورت عدم استفاده از دارو ، شفا دهد و یا برعکس علی رغم استفاده از دارو و بنا به حکمت خود شخص را شفا ندهد.
باید دانست خداوند در ذات و صفات وافعالش بی شریک و بی همتا است ،بدین معنی که حق تعالی مرکب از اجزاء و اعضاء نیست(توحید ذات) چون در این صورت مانند حوادث(پدیده ها = مخلوقات) خواهد بود و همانطور که می دانیم حق تعالی حادث(پدیده) نیست ،همچنین حق تعالی درصفاتش بی شریک است یعنی هر کدام از صفاتش واحد ویکتا هستند(توحید صفات) و در افعالش نیز بی شریک است یعنی همراه او کسی در ایجاد و خلق اشیاء و ... وجود ندارد و خالق مطلق و یکتا فقط اوست (توحید افعال).
........................................................................................................
11- دلیل عقلی توحید حق تعالی چیست؟
حق تعالی بی شریک است چون شراکت نشانه ی نیاز است و خدواند از کمک دیگران بی نیاز است .در ضمن وجود چندین خدا امکان ندارد چون در این صورت هستی فاسد و بدون تدبیر خواهد ماند و هر یک در کار دیگری دخالت نموده و جهانی متصور نخواهد شد پس خداوند بی شریک است و همتایی ندارد.
..................................................................................................
12- اهمیت ایمان به خدا و یگانگی او چیست ؟
ایمان به وجود حق تعالی و یگانگی او مهمترین اصل در تمام ادیان الهی از حضرت آدم تا حضرت محمد (ص) بوده و کسی که وجود خدا را باور نداشته باشد و یا برای وی شریکی قرار دهد کافر و مشرک می باشد . بر عکس هر کس که وجود خداوند و یکتایی او را باور داشته و بر رسالت و نبوت حضرت محمد (ص) ایمان داشته باشد ، اهل اسلام بوده و مسلمان است و نباید هیچگاه مسلمانان را به کفر و شرک نسبت دهیم ،چون کفر یعنی انکار خداوند و یا انکار رسالت و نبوت رسول الله(ص) و شرک یعنی برای غیر خدا عبادت کردن و برای خدا شریکی در ذات و یا صفات و یا افعال وی قائل شدن .
....................................................................................................
13- آیا کسانی که وجود خدا را قبول داشته اما به پیامبر (ص) ایمان ندارند ،کافربه شمارمی روند ؟
مطابق نظر اهل سنت و جماعت ،کسانی که رسالت حضرت محمد بن عبدالله (ص) را قبول ندارند ، کافرند و صحت ایمان هر کس، بسته به قبول رسالت آن حضرت می باشد . البته عاقبت کار هر انسانی ، همه در دست خدا و در علم خداوند است و ممکن است خداوند هر زمان که بخواهد بندگان خود را ، ولو درآخرین لحظات زندگی هم هدایت نماید.
.....................................................................................................
14- خداوند دارای چه صفاتی است ؟
پروردگار ما خدای احد و صمد است یعنی هیچ شریکی در خداوندیش ندارد و غنی و بی نیاز است یعنی نیازی به هیچ چیز و هیچ کس ندارد و برعکس همه چیز و همه کس نیازمند او هستند ،
قادراست یعنی بر خلق و هدایت و پرورش مخلوقات توانا است و هیچ قدرتی جز قدرت او، وجود حقیقی ندارد .
صاحب اراده است یعنی هرآنچه خلق شده به اراده و خواست وی انجام شده است و هر چه وی نخواهد انجام نمی شود.
سمیع است یعنی هر چه مخلوقات بگویند و یا در دل داشته باشند ،چه پنهان و چه آشکار، خواهد شنید .اما نه آنگونه که ما با گوش می شنویم بلکه به کیفیتی که ما را ازآن اطلاعی نیست.
بصیر است یعنی هرچه در هستی و خارج آن است همه را می بیند و چیزی از وی پنهان نیست . اما نه آنگونه که ما با چشمهایمان می بینیم بلکه به کیفیتی که ما را ازآن اطلاعی نیست.
حی (زنده) است یعنی همواره بوده و خواهد بود و مرگ و نیستی برای او نمی باشد و او خالق مرگ و زندگی است .
عالم است یعنی بر همه چیز در گذشته و حال و آینده آگاه است وهرچه شده واکنون هست و در آینده خواهد شد در علم او قرار دارد.
متکلم است یعنی صاحب قدرت تکلم است و قرآن و بقیه ی کتب آسمانی کلام (فرموده) ازلی او هستند .
الله تعالی بخشنده و مهربان و توبه پذیرو قهار و غفار است و هر انچه نقص و ناتوانی و عیب است در خداوندی او راه ندارد .
باید دانست ذات و صفات خداوند ازلی بوده یعنی همیشه بوده و ابتدایی ندارند وهمچنین ابدی اند یعنی همیشه خواهند بود. همچنین لازم است بدانیم صفات خدا از ذاتش جدا نیستند اما عین ذات خدا نیز نمی باشند .
.......................................................................................................
15- آیا باری تعالی در آخرت رویت می شود ؟ کیفیت آن چگونه است ؟
بله ، بر اساس فرموده ی قران ((وجوه یومئذ ناضره الی ربها ناظره :صورتهایی که روز قیامت شادمانند و به پررودگارخود نظاره گرند- قیامه 23)) و همچنین در آیات( 15 مطففین) ،و احادیث منقول از رسول الله (ص) مانند حدیث ((انکم سترون ربکم: به حقیقت شماها در قیامت پروردگار خود را می بینید ....) ( صحیح بخاری).
اما حقیقت کیفیت رویت و مشاهده ی باری تعالی برای ما نامشخص است. همین را می دانیم که باری تعالی نه درمکانی و یا در جهتی... بلکه با همین قدرت بینایی مشاهده می شود. همچنانکه حضرت محمد در دنیا و در شب معراج باری تعالی را رویت نمود که احادیث معراج این مطلب را ثابت می نمایند و ما اهل سنت به رویت قیامت برای اهل بهشت و رویت شب معراج برای رسول الله (ص) ایمان داریم.
.....................................................................................................
16-اسم جلاله خداوند و بقیه نامهای حق کدامند؟
اسم جلاله ی حق تعالی (الله) است و بنا بر نظر برخی از علما کلمه ای جامد است یعنی از کلمه ای دیگر گرفته نشده است و به معنی (خدای حقیقی و بی شریک) وبرخی دیگر از دانشمندان آنرا مرکب از (ال)تعریف و (اله) به معنی خداوند دانسته و بقیه ی اسامی حق تعالی در قرآن و احادیث نبوی آمده که برخی از آنها در این جا ذکر می شود .
رحمان ( بسیاربخشنده به تمامی مخلوقات ) ، رحیم ( مهربان و بخشنده نسبت به مومنان) ، کریم ( صاحب کرم و بخشندگی) ، تواب(توبه پذیر ) و سلام (سلامتی دهنده) ، مصور( تصویر گر و بوجود آورنده )، خالق (ایجاد کننده) و ...
........................................................................................................
17- فضیلت ذکر و یاد باری تعالی چگونه است ؟
انسان مسلمان باید همواره به یاد حق تعالی بوده و در همه کارها و امورات زندگی مادی و معنوی خویش بر او توکل نماید . خداوند در قران می فرماید )) فاذکرونی أذکرکم)) مرا یاد کنید تا من هم شما را یاد نمایم .و یا می فرماید ((الا بذکر الله تطمئن القلوب= آگاه باشید که دل ها با یاد خدا آرامش می یابند )) بنابراین یاد باری تعالی مایه آرمش قلب و سلامتی جسم و موفقیت در زندگی دو جهان است . یاد و ذکر باری تعالی موارد زیادی از جمله اقامه ی نمازهای واجب و سنت ، خواندن قرآن ، نام بردن اسامی باری تعالی ، ذکر لا اله الا الله و لا حول و لا قوة الا با الله و دعا کردن به بارگاه حق وصلوات فرستادن بر رسول الله (ص) و ...را شامل می شود .
......................................................................................................
18- آیا انجام ذکر خداوند به صورت فردی و یا جمعی و با صدای بلند ویا مخفیانه جایز است ؟
انجام ذکر و یاد باری تعالی در همه ی حالتهای نام برده جائز و مستحب است مثلا نماز های سنت معمولی (به غیر از تروایح و وتر در رمضان ) باید به صورت فردی انجام شود در حالی که قرآن را می توان هم فردی و هم جمعی تلاوت نمود . ذکر اسامی حق تعالی را نیز می توان هم به صورت فردی و هم جمعی با صدای بلند و یا آهسته انجام داد . البته هنگام ذکر با صدای بلند نباید مزاحم نماز اشخاص نماز گزار شد و در این صورت باید با صدای آهسته قرآن خواند و یا ذکر گفت
19- احترام و ادب در خدمت نام مقدس باری تعالی چگونه باید باشد ؟
انسان مسلمان باید همواره با ادب و تقدیس اسم باری تعالی را ببرد . مثلا بدون وضو بر اسم جلاله الله و یا بقیه ی اسامی خداوند دست نکشد و یا ازدور انداختن نوشته ای که آیات قرآن و یا اسم باری تعالی و رسول الله بر روی آن باشد خودداری کند . در هر جا کلمات مقدسی چون نام حق تعالی و آیات قرآن و ... را در راه و معابرو ... مشاهده نمود، با احترام برداشته و در جای مطمئنی گذاشته و یا آنرا سوزانده و سوخته ی آنرا در خاک پاکی دفن نماید .
..................................................................................................
20-عبادت باری تعالی یعنی چه ؟
عبادت از ریشه ی کلمه ی (عبد) به معنی پرستیدن است و اصطلاحا یعنی تمامی دستورهای باری تعالی را به جای آوردن و از تمام آنچه که نهی فرموده، دوری کردن. مثلا نماز خواندن ، قرائت قرآن ، روزه گرفتن ، ادای زکات به فقرا و درماندگان ، حج گزاردن ، احترام و ادب به والدین (پدر و مادر) ،کمک به بقیه ی مسلمانان در کارها و مشکلات ، دعا و درخواست نمودن از باری تعالی ، ذکر حق تعالی ، فرستادن صلوات بر رسول الله (ص) و آل و اصحاب او ، همنشینی با صالحان وعلمای ربانی واولیای الهی و ذکر و یاد فضایل اخلاقی آنان ، خیانت نکردن به مال و ناموس مردم ، دروغ نگفتن ، غیبت نکردن ، تهمت نزدن ، فحش و ناسزا نگفتن ،اذیت و آذار نرساندن به دوستان و مردم ،اسراف نکردن در استفاده از نعمت ها و ریخت و پاش و ضایع ننمودن(تبذیر) آنها ،بخشودن و گذشت نمودن از بدی های دیگران ویاد گرفتن و یاد دادن قرآن وسنت های پیامبر(ص) و دانش ها و علوم دینی و دنیایی و استفاده ی مفید از آنها و ... نمونه هایی از انواع عبادت هستند.
........................................................................................................
21- توکل نمودن بر خداوند یعنی چه ؟
توکل در لغت یعنی سپردن کاری به دیگری مانند وکیل گرفتن برای انجام کاری . اما توکل برخداوند یعنی سپردن کارهایمان به اراده و مشیت (خواست ) خداوند . البته نه به این معنی که ما هیچ کاری را انجام نداده و منتظر رحم خداوند باشیم بلکه به این معنی که در تمام کارها چه مادی و چه معنوی با انجام درست و جدی کار ، نتیجه و توفیق آنرا از باری تعالی درخواست نمائیم. مثلا هنگام رانندگی با رعایت تمام قوانین مربوطه، توفیق و سلامتی را از حق تعالی خواستار باشیم و یا با محافظت از وسایلمان ، محفوظ ماندن آنرا از خداوند بخواهیم . توکل صحیح این است که در همه ی کارها و زمانها خداوند را در نظر داشته و با یاد و نام وی زندگی کنیم و همه چیز را به خواست و اراده ی او بدانیم وخود نیز تلاش نماییم چرا که حق تعالی جزء اختیار را به ما داده تا با تلاش خود و توفیق باری تعالی به مقصود برسیم . و استفاده از وسایل و طلب کمک از دیگران منافات و تعارضی با توکل ندارد ،چرا که ما معتقدیم همه کارها در حقیقت به اذن و خواست و ایجاد و خلق خداوند است و اگر از کسی طلب کمک کنیم تنها او را کمک خود قرار داده ایم نه کمکی برای پروردگار.
.........................................................................................................
22- آیا توسل به پیامبر اکرم (ص) و انبیا و اولیای الهی و درخواست کمک از آنها شرک است و مخالف با توکل ؟
اگر كسي جمله ای مانند ((یا رسول الله )) را گفت و هدفش وسیله قرار دادن رسول به سوی خدا باشد به هيچ وجه مخالف توحيد و توكل نمي باشد ، چون توسل به معنی وسیله قرار دادن است نه اینکه رسول الله(ص) را خدا بدانیم و همانطور که گفته شد طلب کمک از دیگران در زندگی روزمره هزاران بار انجام می شود و توسل و استغاثه (طلب کمک) از پیامبر اکرم (ص) وانبیا و اولیا به معنی وسیله قرار دادن آنها به سوی پروردگار و به خاطر قرب و مقام آنها نزد باری تعالی است نه اینکه آنها خود به طور مستقل توانایی ایجاد و خلق چیزی را داشته باشند .و تمام آنچه برخی از مسلمانان در هنگام مشکلات و گرفتاریهایشان کلماتی چون ((یا رسول الله)) را به کار می برند به واسطه ی محبت آنها به رسول الله(ص) است و اینکه حضرت ایشان و سایر انبیا و اولیا دارای منزلتی بزرگ نزد خداوند هستند نه اینکه آنها را خدا و خالق و موثرواقعی بدانند . همچنین اینکه گفته می شود ((مورد خطاب قرار دادن رسول الله(ص) و اولیا دعا است و دعا کردن فقط برای خداست وچون دعا عبادت است پس گفتن یا رسول الله شرک است ))ناشی از فهم غلط است چرا که هرخطاب و ندایی برای غیر خدا ،دعا نیست . مثلا شخص مریضی از دکترش درخواست کمک می کند آیا درخواست وی، مورد خطاب قرار دان نیست ؟ و آیا این کار ، دعا است،قطعا خیر !! آیا شخصی که در داخل آب از دیگران طلب کمک کرده و فریاد و استغاثه بر میدارد ، فقط به خاطر اینکه غیر خدا را مورد خطاب قرار داده ،مشرک است ؟ این افراد زمانی کارشان مغایر با توحید است که غیر خدا را فاعل و خالق حقیقی کار بدانند در حالی که مسلمین اهل سنت و جماعت معتقدند اگر کسی ، رسول الله(ص) و ... را مورد خطاب قرار داده و از آنها طلب دعای خیر می نمایند ،صرفا این بزرگواران را وسیله ای به سوی خدا می دانند وبس . همچنین باید دانست که توسل به رسول الله (ص) چه در زمان حیات وی و چه در زمان وفات ایشان برای دعای خیر در طلب باران و شفاعت بخشش گناهان و طلب از خداوند برای شفای بیماران و ... بارها توسط اصحاب رسول الله(ص) و تابعین انجام شده است .مثلا شعار مسلمانان پس از وفات آن حضرت در برخی از جهادها مانند جهاد با مسیلمه ی کذاب(پیامبر دروغین ) فریاد ((وا محمد)) بوده و صحابه بارها برای شفای بیماریهایشان به حضرت متوسل شده و از او درخواست دعای خیر نموده اند . صحابه بارها به آثار حضرت(ص)مانند لباسها و موی محاسن(ریش) مبارک وی و ... متوسل شده و برای شفای بیماریها و گرفتاریهایشان آنها را به عنوان تبرک نزد خود نگه داشته و مورد استفاده قرار داده اند .پس آیا می توان گفت صحابه مشرک اند . از طرفی اگر گفته شود که آن بزرگواران مرده اند و مرده چیزی نمی شنود چنین چیزی هم غلط است چون بر اساس احادیث رسول الله(ص) ، مردگان حتی مردگان کافر و مشرک هم از زنده ها بهتر می شنوند .در ضمن انسانهای بزرگ مانند شهدا نمی میرند بلکه مطابق آیات قران زنده هستند یعنی اینکه همچون زنده ها صاحب توانایی شنیدن هستند. و رسول الله خود می فرماید :هر کس در شب و روز جمعه بر من صلوات بفرستد خودم آن را شنیده و در سایر اوقات ملائکه آنرا به من می رسانند .پس اهل سنت و جماعت بر خلاف نظر اهل بدعت مانند گروه های وهابی و سلفیون که از مسیر صحیح اهل سنت دور افتاده اند، معتقند هیچ مسلمانی به خاطر گفتن(( یا رسول الله)) و ... مشرک نمی شود .
مشروعيت و مستحسن بودن فرستادن صلوات بر رسول الله (ص) پيش از اقامه نماز
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعين .
فرستادن صلاة و سلام بر روان پاك حضرت رسول الله(ص) از اذكار و عبادات مهم است كه هم قرآن و هم حديث به آن امر فرموده اند و حتي علماي رباني درباره فضايل صلوات كتابهاي متعددي نوشته اند . از طرفي صلاوت بر رسول الله (ص) از اعمال انسان مسلمان است و بنابراين تحت يكي ازاحكام پنجگانه (واجب ،سنت ،مكروه ،حرام ، مباح )البته بسته به زمان و مكان آن قرار مي گيرد كه در ادامه به اثبات مستحب (سنت) بودن فرستادن صلوات بر حضرت پيش از اقامه ي نماز مي پردازيم .
1- فرستادن صلوات به نص صريح قرآن امرشده است و امر مذكور يا واجب است و يا سنت : ( ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما – همانا خداوند و فرشتگان او بر رسول الله صلوات مي فرستند ،(پس) اي گروه مؤمنين شما نيز بررسول صلوات بفرستيد .) در باره ي آيه ي مذكور بايد گفت كه امر به صلوات امري عام و غير مقيد به چيزي و يا زمان و مكاني است و در اصول فقه مواردي از اين قبيل مشمول قاعده اي است به اين صورت كه عمل به مفاد عام و كلي آيه قبل از تخصيص كردن آن به چيزي و يا جايي و يا مكاني، جايز است و همانطور كه مشاهده مي شود در آيه ي مذكور هيچ تخصيصي براي آيه در نظر گرفته نشده است و اگر تخصيصي در نظر گرفته شود تخصيصي عقلي است، مثلا فرستادن صلوات در جاهايي مانند مكان و يا زمان قضاء حاجت و يا محلهاي كثيف و... حرام و غير مشروع است و در بقيه ي مكانها و زمانها چون تخصيصي نقلي (قرآن و حديث) برمفاد آيه نشده ، لذا غير مشروع نبوده ، يا واجب است يا سنت .
2- اهل سنت و جماعت قائل به اين نيستند كه صلوات پيش از اقامه ،جزء كلمات اقامه است .بلكه معتقديم كه اقامه شامل (الله اكبر 2 بار – شهادتين – حي علي الصلاه – حي علي الفلاح – قد قامت الصلاه 2 بار – الله اكبر 2 بار – لا اله الا الله ) بوده اما فرستادن صلوات قبل از اقامه مانند اين است كه شخصي قبل از اداي نماز و يا شروع به هر عبادت ديگري بر رسول الله (ص) صلوات بفرستد و يا حتي سخنان عادي بگويد، كه هيچ مسلمان عاقل و دانايي برحرام بودن آن فتوا نمي دهد و مستحسن بودن و نيكو بودن صلوات را انكاري نمي كند، چون گفتيم آيه ي صلوات امري عام است و هر زماني و يا مكاني را شامل مي شود مگر مواردي كه نهي مخصوصي بر آن وارد شده باشد مانند محل هاي نجس و غيره .
3- فرستادن صلوات بر رسول الله (ص) در تشهد اخير نماز و بنا بر نظر برخي فقهاي اهل سنت ( هر چهار مذهب) در هنگام نام بردن رسول الله (ص) واجب است و در بقيه ي زمانها و مكانها سنت است كه در برخي موارد سنت موكد است مانند صلوات مخصوص بعد از اذان و يا هنگام دعا (قيل و وسط و بعد از دعا ) و در برخي موارد سنت غير مؤكد است و در محلها و يا زمانهايي كه مكان نجاست و ... است حرام است .
4- گروهي از اهل بدعت مانند وهابي ها و سلفي ها كه اساسا با محبت رسول الله (ص) مخالف و معارضند مي گويند كه فرستادن صلوات قبل از اقامه بدعت است چون در عهد رسول الله نبوده است و بعدها آن را به اقامه اضافه نموده اند. براي پاسخ به اين سوال بايد گفته شود بدعت داراي دو مفهوم است: مفهوم لغوي و مفهوم شرعي . كه در مفهوم لغوي هر چيزي كه در زمان رسول الله (ص) نبوده را بايد بدعت دانست مانند بسياري از مواردي كه بعدها بوجد آمد مثلا نقطه وحركت واعراب گذاري قرآن و تدوين علوم مختلف اسلامي و ايجاد مدارس علوم ديني و در عصر حاضر نيز به عنوان نمونه بايد ثبت قران در كاست و سي دي و ... را جزء بدعت شمرد و آنها را حرام دانست چون در عهد رسول الله نبوده اند كه اين برداشت از بدعت اساسا منش و تفكر افراد جاهل مي باشد . اما بدعت از نظر شرعي است كه مورد مذمت حديث و شريعت بوده ،هر چيز نو ظهوري است كه مخالفت صريح با نص قران و يا فرمايش رسول الله (ص) و يا اجماع امت داشته باشد .كه فرستادن صلوات بر حضرت اساسا مخالفتي با نص صريح نداشته بلكه پيروي واقعي از نص قرآن است .
5- در خاتمه براي بيشتر روشن شدن عقائد و نظر سلف صالح و علماي طراز اول مذهب حضرت امام شافعي در اين باره به نقل نظرات برخي از علماي محقق و رباني گذشته مي پردازيم:
أ- (كتاب فتوحات ربانيه شرح اذكار نوويه- ج2/112) كه اثر علامه سيد محمد علان الصديقي است و شرحي است بر كتاب اذكار امام نووي در حديث رسول الله (ص))):و همچنين سنت است هنگام اقامه نماز بر رسول الله صلوات فرستاده شود همچنانكه امام نووي در كتاب شرح الوسيط خود آن را بيان داشته و حتي در باره ي آن رساله اي تاليف نموده اند، همچنين عامري در كتاب بهجه المحافل در بيان محلهاي صلوات آن را بيان داشته و فرموده :و عند ما تشرع في الاقامه : يعني هنگام شروع نموده به اقامه سنت است صلوات فرستاده شود )) لازم به ذكر است كه امام نووي از علماي طراز اول اسلام است كه تاليفات بسيار مانند كتاب المجموع در فقه 12 جلدي – كتاب شرح صحيح مسلم – كتاب منهاج در فقه كه كتاب درسي طلبا علوم ديني است و ...
ب- (كتاب مغني المحتاج شرح منهاج اثر امام خطيب شربيني – ج4/273) :((سنت است هنگام ذبح كردن حيوان و شروع به آن بر رسول الله صلوات فرستاد چرا كه ذبح عملي است كه در آن ذكر خداوند جائز است و هر جايي كه ذكر خداوند در آن مشروع باشد ذكر نبي نيز جائز است مانند شروع اقامه نماز)) .
ت- (كتاب اعانه الطالبين اثر امام سيد ابوبكر سيد بكري – ج1/234 ) كه از مهمترين كتب فقهي مذهب شافعي است : سنت است قبل از اقامه صلوات فرستاد همچنانكه نووي فرموده و شيخ ما يعني ابن زياد (از فقهاي شافعي)بر آن اعتماد نموده است .
ث- (كتاب جواهر الفتواي اثر علامه عبدالكريم مدرس ج1 /100): (( و سنت است قبل از اقامه صلوات همچنانكه گروه كثيري از علماي رباني فرموده اند .)).
ج- (كتاب شرح منهج اثرامام قاضي زكرياي انصاري ج1/310) كه امام انصاري از بزرگترين علماي اسلام و كتاب وي از مهمترين مراجع فقه شافعي است )): اما صلوات پيش از اقامه سنت است و از شيخ ما شوبري (از فقهاي شافعي) اين موضوع پرسيده شد اشان فرمودند سنت است و من اين موضوع را از جماعت كثيري از علماي دين شنيدم )).
ح- (كتاب ارشاد الانام اثر علامه عبدالكريم مدرس ج1/67): (( و صلوات پيش از اقامه سنت است بر اساس آنچه كه در كتب مورد اعتماد آمده و از جمله ي آنها كتاب (حاشية الجمل علي الفتح الوهاب) است و همچنين بنا به دلايل زير :اولا صلوات بر رسول از طرف حق تعالي امر شده و امر مربوط خاص به زمان و يا مكاني نيست. ثانيا امر به صلوات در قرآن براي وجوب است در محلهاي واجب و رد بقيه ي موارد بر حالت سنت بودن باقي مي ماند و در باب تطوع و امور مستحب باقي قرار مي گيرد كه بابي وسيع از رحمت حق تعالي است .ثالثا آنچه بدعت ناميده اند نشانه جهل آنها است چرا كه بدعتمذكور لغوي است و آنچه در شريعت نهي شده بدعت اصطلاحي است نه لغوي و آن هر چيزتازه و مخالف شرع مي باشد.
خ- در خاتمه بايد گفته شود صلوات بر رسول دعا براي حضرت ايشان استكه جز افراد نا آگاه و معارض رسول الله كسي با آن مخالفت نمي كند .
فضائل
عبادت در نیمه ی شعبان
تحقیق و گردآوری : امجد امام
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسوله الامین و علی آله واصحابه و اتباعه الی یوم الدین.
همانگونه که می دانیم در کلام الله مجید و همچنین در احادیث روایت شده از حضرت رسول (ص) ، ذکرحق تعالی ،دارای اهمیت فوق العاده ای می باشد بطوریکه قرآن کریم مایه ی آرامش دلها در دنیا و سعادت ابدی را منوط به ارتباط بندگان با ذات احدیت خدا قرار داده است . حد اقل وسیله ی ارتباطی با الله تعالی نمازهای واجب پنجگانه و بقیه ی وا جبات عبادتی بوده و نوافل و سنتها و اذکار و تحصیل علوم و معارف دینی، حکم تکمیل کننده در کسب فضائل را دارا می باشند.
از طرف دیگر اوقات و حتی اماکنی وجود دارند که ذکر حق تعالی در آنها تاثیرات و فضل بیشتری دارد .یکی از این اوقات شب نصف شعبان است که در مورد فضائل یاد و ذکر باری تعالی در این شب احادیثی از حضرت (ص) روایت شده که این رساله ، تحقیقی است پیرامون فضایل شب نصف شعبان و اهمیت ذکر خداوند منان در این شب که مطالب جمع آوری شده بر اساس منابع معتبر فقهی و حدیثی و تفاسیر اهل سنت وجماعت می باشد ، امید است این نوشتار قدمی باشد در جهت احیای سنن مصطفوی و باعث رضای پررودگار (آمین )
یاد آوری 1 :
بنا به نظر جمهور علما ی اهل سنت و جماعت عمل کردن به احادیث ضعیف در کسب فضائل اعمال ، جائز بوده و باعث تقرب به درگاه باری تعالی خواهد بود ، لذا برخی از احادیث این رساله که در طبقه ی احادیث ضعیف قرار دارد به این علت مورد استناد قرار گرفته که عبادت در ایام بخصوصی از سال "همچون نیمه ی شعبان" در زمره ی فضائل اعمال و ترغیب و ترهیب [1] می باشد .
یاد آوری 2 :
با توجه به احادیث روایت شده از حضرت (ص) سراسر ماه شعبان دارای اهمیت ویژه ای برای عبادت است خصوصا اینکه بدنبال آن ماه رمضان می آید که جهت پرهیز از اطاله ی سخن تنها به بررسی فضائل نصف شعبان می پردازیم .
فضائل ذکر در کلام پروردگار
اگر به سیاق آیاتی از قرآن که در باب ذکر خدا آمده نگاهی بیفکنیم گاه می بینیم که بندگان بر یاد خدا مامور و فرا خوانده می شوند :(( یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکر ا کثیرا و سبحوه بکره و اصیلا :ای ایمان داران خدا را بسیار یاد کنید و او را بامداد وشامگاه تسبیح نمائید))
و گاه فراموشی خدا و عدم ذکر و یاد او را بر ما یاد آور می شود که نتایجی چون نزدیک شدن شیطان به انسان ، خود فراموشی ، زندگانی ناگوار ، نابینا شدن روز قیامت و ... را در پی دارد :
(( ومن یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین: و هر کس از یاد خدای رحمان روی بگرداند شیطانی برایش قرار می دهیم که قرین وی است . )) و در جایی دیگر می فرماید ((و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا و یحشر یوم القیامه اعمی : و هر آنکس که از یاد من دوری بجوید پس برای او زندگانی ناکواری خواهد بود و روز قیامت نابینا برانگیخته می شود )) ((و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم :و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کرده اند تا خداوند آنها را از یاد خودشان برده است )) ((الا بذکر الله تطمئئ القلوب: آگاه باشید، که دلها به یاد خدا آرام می گیرد. ))
اگر یاد و ذکر حق به فراموشی سپرده شود "همانگونه که امروزه همه دچار آن هستیم" وعده ی قرآن در موردمان به حقیقت می پیوندد ، وعده ای که نتایج آن را در لحظه لحظه ی زندگانی می بینیم اما عبرت نمی و در حالی که پروردگارمان همواره با ما است، ما از او و یاد و ذکر او غافلیم. وقت آن رسیده که به دامان کتاب مقدس الهی و سنت رسول گرامی برگردیم و از چشمه سارهای توحید و محبت و صفای حقیقی "که همانا بندگی الله است"دلهای زنگار گرفته وسیاه شده مان را صفایی دهیم و آرامشی بر قلب و روحمان ارزانی داریم ،قرآن می فرماید((الم یأن للذین آمنوا أن تخشع قلوبهم لذکر الله :آیا آنان را که مومنانند وقت آن فرا نرسید که دلهایشان به ذکر خدا خاشع شود ))
نیمه ی شعبان در احادیث نبوی
اگر چه برخی از مفسران آیات 3 و 4سوره ی دخان یعنی ((انا انزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین ¯ فیها یفرق کل امر حکیم:ما فرو فرستادیم این کتاب را در شبی مبارک،همانا ما بیم دهنده ی بندگانیم¯درین شب حکم کنند ( بنهند برجای خویش) هر امر استوار را )) را در مورد شب نصف شعبان دانسته اند اما آنگونه که امام قرطبی [2] و بقیه ی مفسران در تفسیر این آیات می فرمایند نظر صحیح این است که آیات مزبور در مورد شب لیله القدر بوده و آنچه که در باره ی شب نصف شعبان وارد شده همه برگرفته از احادیث حضرت (ص) می باشد که در ادامه به معرفی آنها خواهیم پرداخت:
حدیث 1 :
((اربع لیال کایامهن و ایامهن کلیالیهن یبر الله فیهن القسم و یعتق النسم و یعطی فیهن الخیر الجذیل : لیله القدر و صباحها ، لیله النصف من شعبان و صباحها ، لیله عرفه و صباحها و لیله الجمعه و صباحها))(( التاج لجامع الاصول ج2 / 92))
ترجمه : امام ابو نعیم این حدیث رابه سند صحیح روایت نموده که حضرت (ص) فرمودند : (فضل عبادت در) چهار شب همچون روزهایشان بوده و روزهایشان نیز چون شب هایشان می باشند و خدواند در این شب و روزها ، قسم را برآورده می کند و بندگان را (از سزای اعمال ) آزاد می نماید و اجر و پاداشی شایسته (به بندگان) عطا می کند و آنها شب و روزِ قدر و نصف شعبان و عرفه و جمعه می باشند .))
نکته : در این باب احادیث دیگری در فضائل روزها و شب های یاد شده وجود دارد که امام بیهقی آنها را در کتابی به نام فضائل الاوقات گرد آوری نموده است .
حدیث2 :
((أتانی جبرئیل علیه السلام فقال :هذه لیله النصف من شعبان و لله فیها عتقاء من النار بعدد شعور غنم کلب و لا ینظر الله فیها الی مشرک و لا شاحن و لا الی قاطع رحم و لا الی مسبل و لا الی عاق لوالدیه و لا الی مدمن خمر )) ((الترغیب و الترهیب ج2/118))
ترجمه: امام بیهقی حدیثی را روایت نموده که حضرت ام المومنین عائشه ی صدیقه فرمود که رسول الله (ص) فرمودند : جبرئیل امین نزدم آمد و گفت امشب شب نصف شعبان است و خداوند بندگانی به عدد موی گوسفندان طایفه ی کلب را از آتش آزاد می نماید و پروردگار در این شب به "مشرک و شاحن (کسی که میان مسلمانان اختلاف می اندازد ) و قطع کننده ی صله ی رحم و متکبر و کسی که پدر و مادرش را عاق کند و همچنین به کسی که دائم الخمر(همیشه مست)است " نظر رحمت نخواهد انداخت.
توضیح : آزاد شدن بندگان از آتش به معنی بخشودگی و عفو آنها از طرف باری تعالی است و منظور از عدد موی گوسفندان طایفه ی کلب نشان دادن کثرت بخشوده شدگان است است . همچنین این حدیث دال بر این است که در شب نصف شعبان پروردگار نظر رحمت خود را بر بندگان خواهد انداخت و جز افرادی که در حدیث ذکر شده ،همه مشمول این رحمت خواهند شد .
حدیث 3:
((ان الله عزوجل ینزل لیله النصف من شعبان الی سماءالدنیا فیغفر لاکثر من عدد شعور غنم کلب ))((تفسیر قرطبی ج16/127))
ترجمه : این حدیث را امام ابن ماجه و ترمذی و امام احمد بن حنبل روایت نموده اند که حضرت عایشه (رض) فرمود : رسول الله(ص) فرمودند : همانا خداوند الله تعالی عزو جل در شب نصف شعبان نظر رحمت خود را بر آسمان دنیا می اندازد و بندگانی بیش از عدد موی گوسفندان طایفه ی کلب را می بخشد .
حدیث 4 :
))اذا کانت لیله النصف من شعبان فقوموا لیلتها و صوموا یومها فان الله تبارک و تعالی ینزل لغروب الشمس الی سماءالدنیا فیقول الا من مستغفر فاغفر له ، الا من مسترزق فارزقه ، الا من مبتلی فاعافیه ، الا کذ ا و الا کذا حتی یطلع الفجر )) ((تفسیر قرطبی ج16/127 و التاج لجامع الاصول ج2/ 93 ))
ترجمه : امام ابن ماجه راویت نموده که حضرت علی (رض) از رسول الله روایت نموده که فرمودند:هرگاه شب نصف شعبان آمد شبش را (با عبادت پروردگار) به پا دارید و روزش را روزه بگیرید همانا که با غروب خورشیدِ شب نصف شعبان حق تعالی با نظر رحمت خود به آسمان دنیا نگریسته و می فرماید : آیا نیست طلب بخشش کننده ای تا او را ببخشایم ،آیا نیست طلب کننده ی روزی ، تا او را رزق دهم ، آیا نیست بیمار و مبتلایی تا او را عافیت دهم و همچنین ... تا طلوع صبح ، (این مرحمت خدا ادامه دارد.)
حدیث 5 :
((قام رسول الله (ص) من الیل فصلی فاطال السجود حتی ظننت أنه قد قبض ... یقول فی سجوده : آعوذ بعفوک من عقابک و أعوذ برضاک من سخطک و أعوذ بک منک الیک لا احصی ثناء علیک أنت کما أثنیت علی نفسک .... فقال أتدرین أی لیله ؟ قلت و الله اعلم و رسوله . قال هذه لیله النصف من شعبان ان الله یطلع علی عباده فی لیله النصف من شعبان فیغفر للمستغفرین و یرحم للمسترحمین ...)) ((الترغیب و الترهیب ج2/119))
ترجمه : امام بیهقی حدیثی را از حضرت عائشه روایت نموده که در بخشی از آن آمده که : رسول الله (ص) درشب قیام نمود و به نماز ایستاد و سجده ی نمازشان آنچنان طولانی گشت که گمان بردم رسول الله قبض روح گشته ... و درهنگام سجود شنیدم که می فرمود : پروردگارا پناه می برم به عفو تو از عقاب تو و پناه می برم به رضای تو از ناخشنودی تو و از تو به تو پناه می برم و به سوی تو می آیم کسی ثنای تو را آنچنانکه شایسته است نگفته و تو آنچنانی که خود ثنا گفته ای ... پس رسول الله (ص) فرمود ای عائشه می دانی امشب چه شبی است ؟ عرض کردم خدا و رسول خدا آگاهند سپس رسول الله (ص) فرمودند امشب نصف شعبان است و همانا خداوند در این شب بر بندگان خویش ( نظر رحمت خود ) را می افکند و استغفار کنندگان را می بخشد و جویندگان رحمت خدا را مشمول رحمت خود قرار می دهد...))
نکاتی از احادیث یاد شده :
v قیام شب نصف شعبان با عبادت پروردگار همچون نماز و قرائت قرآن و ذکر باری تعالی و ...
v روزه ی روز نصف شعبان
v توبه و استغفار ا ز گناهان و درخواست بخشش و رزق و طلب عافیت از گرفتاریها و ناملایمات و ...
بنابراین ادای نماز قضا و یا سنت و اذکار و تسبیحات در این شب نه تنها بدعت نبوده بلکه از مستحبات اند .
پاسخ چند سوال
سوال : 1- آیا حلقات ذکر دسته جمعی در شب نصف شعبان بدعت و نارواست یا خیر؟
2- آیا تلاوت قرآن وخواندن سوره های بخصوصی چون سوره ی (یس) به صورت فردی یا گروهی در مساجد یا خانه ها در شب نصف شعبان صحیح است ؟
3- آیا اینکه یکی از حاضرین در مجالس دعا نموده و دیگران (آمین) می گویند صحیح است یا خیر ؟
برای پاسخ به پرسش های فوق نظر خوانندگان گرامی را به احادیث زیرجلب می کنیم :
1- ((عن ابی هریره (رض) قال قال رسول الله (ص) :ما اجتمع قوم فی بیت من بیوت الله یتلون کتاب الله و یتدارسونه الا نزلت علیهم السکینه و غشیتهم الرحمه و حفتهم الملائکه و ذکرهم الله فیمن عنده)) (رواه مسلم )
ترجمه : امام مسلم روایت نموده که حضرت ابوهریره از حضرت رسول (ص) روایت نموده که فرمودند :هر گروهی که در خانه ای از خانه های خدا جمع شوند و کتاب خدا را تلاوت نموده و آن را تعلیم و تعلم نمایند ،بر آنها آرامش نازل گشته و رحمت خدا آنها را فرا می گیرد و فرشتگان دور و بر آنان را می گیرند و پروردگار در بین مقربین درگاهش ، آنها را یاد می کند . ((ریاض الصالحین ))
2- ((عن ابی هریره (رض) عن رسول الله (ص) :من قرأ یس فی یوم و لیله ابتغاء وجه الله غفر له)) :
ترجمه: امام مالک و ابن حبان و ابن السنی و طبرانی روایت نموده اند از حضرت ابو هریره که رسول الله (ص) فرمودند : هر کس در شبانه روز ،سوره ی (یس) را به خاطر رضای خدا بخواند بخشوده خواهد شد. ((اذکار امام نووی ج3/277))
3- امام طبرانی و همچنین حافظ هیثمی روایت نموده اند که )): ان حبیب بن مسلمه الفهری و هو مستجاب الدعاء:سمعت رسول الله (ص) یقول لا یجتمع ملأ فیدعو بعضهم و یومن سائرهم الا اجابهم الله )) یعنی : حبیب بن مسلمه الفهری که مستجاب الدعوه بوده فرمود که :از رسول الله (ص) شنیدم که می فرمود : هر جماعتی که جمع شده و بعضی از آنها دعا نموده و دیگران (آمین) بگویند ، خداوند دعای انها را اجابت می نماید . ((مجمع الزوائد حافظ هیثمی ج5/170))
حافظ هیثمی در باره ی این حدیث می فرماید: ))تمام راوایان این حدیث صحیح اند به غیر از ابن لهیعه و او (حسن الحدیث) است)) .
با توجه به احادیث مزبور که همه علاوه بر (صحیح ) و یا (حسن ) بودن در زمره ی فضائل اعمال است بنا براین در پاسخ به پرسشهای فوق باید گفت نه تنها تلاوت قرآن و ذکر و دعای دسته جمعی در شبی همچون نصف شعبان ، بدعت نیست بلکه در زمره ی فضائل اعمال بوده و مستحب می باشند .
سوال :آیا نماز بخصوصی با شرایط ویژه در شب نصف شعبان در احادیث وارد شده یا خیر ؟ در پاسخ این سوال باید گفت در هیچ یک از کتابهای معتبر فقهی و یا حدیث روایت و یا اثری در این زمینه وجود ندارد. شیخ عبد الحی محمد عبد الحکیم الکنوی در کتاب ((آلاثار المروفعه فی الاخبار الموضوعه)) در این باره می نویسد: آنچه در باب نمازهای بخصوص دشب نصف شعبان روایت شده به اتفاق علمای حدیث شناس قابل اعتماد حتی در حد احادیث ضعیف نیز نمی باشد اما در باب فضل عبادت در این شب احادیثی وارد شده که دلالت دارند بر اینکه رسول الله (ص) در این شب بسیار عبادت نموده و عبادات او شامل دعا و نماز سنت و تلاوت قرآن و... می شده است .
سلف صالحین و شبهایی چون نصف شعبان :
در خاتمه باید گفته شود سلف صالح ما علاوه بر اینکه همواره در انجام اوامر الهی و پرهیز از نواهی و ادای سنن نبوی همواره از هم گوی سبقت می ربودند ، در ایام بخصوصی همچون ماه رمضان ، شب قدر ، شبهای عیدین ، شب و روز جمعه و ... از رحمت واسعه ی الهی بهره ها برده و به احیای سنن مصطفوی می پرداختند و در شبی چون نصف شعبان با حضور در مساجد به ادای نماز و یا تلاوت قرآن واذکار و تعلیم و تعلم قرآن و حدیث و فقه و ... مشغول می شدند ،امید است ما نیز با تأسی به رفتار سلف صالح ، به احیای سنن رسول الله بپردازیم . در خاتمه اشاره می شود که بزرگان طریقه ی مبارکه ی نقشبندیه خصوصا مشایخ بیاره ی شریفه که پزشک دردها و بیماریهای ظاهری و باطنی بوده اند با مراجعه به داروخانه ی قران و سنت داروهای خصوصی و عمومی زیادی برای مسلمانان تجویز نموده اند که به عنوان نمونه و به مناسبت شب نصف شعبان به دعا و دستور مخصوص این شب که از گذشته در خانقاه بیاره طویله خوانده شده اشاره می شود دعایی که در زیر می آید دعایی است که حضرت شاه محمد علاء الدین والد حضرت پیر کبیر شاه محمد عثمان سراج الدین دستور فرموده اند و طریقه ی خواندن آن چه به صورت جمعی و چه به صورت فردی به صورت زیر است :
1 - ذکر ((اللهم صل علی سیدنا محمد و علی آله و صحبه و سلم )) 3 بار
2- خواندن سوره مبارکه ی ((یس)) 3 بار
3- خواندن دعای ذیل پس از خواندن هر بار سوره ی((یس))
در ضمن قرآئت سوره یس و دعای مزبور در مرتبه ی اول به نیت سلامتی دینی و دنیایی عمر خود و خانواده و در مرتبه ی دوم به نیت رزق و روزی حلال و در مرتبه ی سوم به نیت دفع بلا خوانده شود . و در هنگام خواندن قران و دعا ، قطع و صحبت نشود .
دعای شب نصف شعبان مأثور از حضرت شیخ محمد علاءالدین نقشبندی
بسم الله الرحمن الرحیم
َاللهُمَ یا اللهُ یا الله یا حیُّ یا قیومُ یا غفورُ یا تواب ُ یا هادی ،یا فتاحُ یا رزاقُ یا واسعُ یا مُعْطِی یا مُعینُ یا شَکورُ یا باسِطُ یا مُبْدِی یا وهّابُ یا مَتینُ یا حافِظُ یا وِلِیّ یا کافی یا حَسیبُ یا حلیمُ یا صبُورُ یا ارحمَ الراحمین .
یا ذا الْمنِِّ و لا یُمَنُّ علُیْهِ یا ذَا الفَضْلِِ وَ الاِحْسانِِ یا ذُا الْجَلالِِ و َالاِکرامِ و یا ذا الطَّوْلِ و الاِنعامِ یا ظهیرَ الّلاجینَ و یا جارَ المُسْتَجِرینَ یا أمانَ الخائِفینَ ،یا مَنْ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ تَمْحُو فیها ما تَشاءُ و تُثْبِتُ فیها ما تشاءُ لَِمَنْ تشاءُ یا مَنْ لا اله الاّ أنْتَ و بِحَقِّ جَلالِکَ و بَهائِکَ و سُلْطانِکَ و بِحَقِّ اسْمِکَ العظیمَ الاَعْظمِ و بِسِرِّ العَرشِ و اللَّوحِ و القَلمِ و بِسرِّ مَحبَتِکَ فی نبیکَ المُحتَرَمِ المُکَرَّمِ و بِسرِ سرِّکَ و بِعِزِّ عِزَتِکَ و بِحَقِّ اسمائِکَ الْحُسنی و آیاتکَ العُظمی و بالتَّجلیِ فی لَیلةِ النِّصفِ مِنْ شعبانَ المُکرَّمِ صلِّ علی سیدنا و مولانا و شفیعنا مُحمدٍ رسولکَ و نبیکَ الاَکرمِ عددَ ما فی علمک َصلاةً کاملةً دائمةً تکتَبُنا بِها عِندکَ فی هذهِ الیلةِ المبارَکةِ الَّتی فیها یُفْرَقُ کُلُّ اَمْرٍ حَکیمٍ و یُبْرَم مَغفوراً مسعوداً مُعمَّراً مَحفوظاً مَرزوقاً مُوفَّقاً لِلاَعْمالِ الصّالِحات و الاَذْکارِ و الطّاعاتِ و الخَیْراتِ و الحَسَناتِ و مُسْتَغنِیاً بِفَضْلِکّ عنْ منْ ِسواکَ و صَلِّ اللهُمَّ علی سیدنا محمد بِعَددِِ کلِّ معلومٍ لََکَ صلاةً تَکتُبُنا بِها عِنْدَکَ فی امِّ الکِتابِ فی هذه الَّیْلةِ المبارکةِ منَ السُّعداءِ و الصّالحینَ و التّائبینَ و تَرْزُقنا بِها فی الدّاَریْنِ ایماناً کاملاً و کمالَ الیقین. و تکشِفُ بها عنّا البلاءَ و الآفاتِ و العاهاتِ الواردةَ بارادَتِکَ فی هذهِ السَّنَةِ انتَ قریبٌ مجیبٌ الدعوات بِجاهِ مولانا و سیدنا حبیبکَ محمد افضلِ البشرِ و المخلوقاتِ و ما ذلک علی الله بعزیزٍ و لا حول و لا قوة الا باللهِ العلی العظیم و حسبنا اللهُ و نِعمَ الوکیلِ ،نعمَ المولی و نعمَ النَّصیرِ و صلی الله علی سیدنا محمد فی کلِّ لَمْحَةٍ و نَفَسٍ عدد ما فی علمکَ و علی آله و صحبه و سلم الی یومِ الحشرِ و القرارِِِ و آخرُ دَعوانا اَنِ الحَمْدُ للهِ رَّبِّ العالمینَ .
رسشی مبنی بر اینکه آیا تجمع برخی از مسلمانان در شب نیمه ی شعبان در مساجد و تلاوت قرآن و دعا و فرستادن صلوات بر رسول اکرم(ص) و ... جزء امور بدعی شمرده شده و یا اساسی در سنن رسول الله (ص) و سلف صالح دارد ؟
نوشتار حاضر اثر دوستمان آقای سوران سلامی است و پژوهشی کوتاه است در باره ی زندگانی و اثار چند از مشاهیر علمی و عرفانی بانه ی کردستان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تذکره ی بزرگوارانی از عالمان شهر بانه
نوشته ی سوران سلامی
***************************************************
۱-مرحوم حاج ملا محمد شيخ الاسلام بانه :
فرزند ملا محمود ابن المدرّس ونوه ي
حاج ملا عبدالسّلام مشهوربه حاج ماموستاي بانه مي باشد ، يكي از نوابغ علم وعرفان واز بزرگان معنويّت واعاظم علماي كردستان ومفاخرعصرخود بوده دربيست وهفتم ذي حجه سال 1306هجري قمري درشهرستان بانه از خانواده اي علمي وروحاني واز سادات پيرخضري ديده به جهان گشود مبادي علوم عربي وديني را درمحضر جدّش تحصيل نمود وبعد از فوت ايشان جهت استفاضه وكسب مدارج علمي راهي سليمانيّه شده و درحلقه ي تدريس اساتيدي همچون ماموستاشيخ عمرابن القره داغي وماموستا ملا حسين پسكندي وماموستا ملا رحيم چُرستاني تلمّذ نمود و علوم بلاغه ، منطق ، كلام ، فقه ، اصول الفقه وحديث وتفسير رايادگرفت تا درتمامي علوم معقول ومنقول وغيره حقيقتاً به درجه ي رفيع استادي رسيد ، در اواخر تحصيل به منظورفراگيري علوم حكمت وفلسفه به قريه ي بياره شريفه نزد ماموستا ملا عبدالقادر
كاني كبودي رفته وبه تحصيل آنهااشتغال ورزيد ودر محضر وي درسال 1334هجري قمري بأخذ اجازه نامه علمي وإفتا وتدريس مفتخر ونائل گرديد سپس به بانه مراجعت نمود ودرمسجد ومدرسه ي علميّه اجدادي خويش مسجد حاج ماموستا (شيخ الاسلام بانه ) به امامت وتدريس ووعظ وارشاد ديني پرداخت . اين عالم بزرگوار در انتها درجه ي زكاوت وفصاحت وكياست وسياست وشهامت بود ودرعلم وعمل وفضيلت جايگاه خاصّي داشت ،
درميان اقشارمردم بسياربا نفوذ وحامي ومدافع حقوق آنها و مورد توجّه واحترام علماء ومشايخ وبيگزاده هاي كردستان وافسران وصاحب منصبان وقت بود ، خاصتاً باحضرات
شيخ نجم الدين وشيخ علاءالدين بياره وحاج شيخ عارف سقز وشيخ جلال الدين نقشبندي و
حاج سيّد عبدالله افندي نهريّه وشيخ محمود مَلِكْ وملا مصطفي بارزاني وشيخ محمدامين بيژو ارتباط وعلاقه ومحبت واخوّت زيادي داشت .
حاج شيخ الاسلام بانه مسبّب وبنيانگذارنخستين مدرسه دربانه بود با سعي وتلاش فراوان ومكاتبات عديده عاقبت توانست براي اوّلين بارمدرسه را به بانه بياورد ابتدا براي جلب مردم به مدرسه وفراگيري علم ودانش دوسال مديريّت آنرا بعهده گرفت ودركنارآن نيزتدريس
مي نمود بعد از سروسامان دادن ورونق بخشيدن به مدرسه آنرا به يكي ازمعلّمين زير دست خود سپرد . سرانجام اين عالم ربّاني بعداز هشتاد ودو سال عُمربا عزّت وافتخاروخدمت به جامعه ي اسلامي و ملّت بانه درسال 1388 هجري قمري برابر با 30/3/1347هجري شمسي درشهرستان بانه به نداي حق لبيك وروح پر فتوحش در آشيان جنان جاي گرفت ودرمقبرستان بانهكؤن مدفون مي باشد .
۲-مرحوم ملا يحيي سلامي :
فرزند ملا محمود ابن المدرّس ونوه ي حاج ملاعبدالسلام بانه
مي باشد وي ازعلماي نامي ونوابغ علم وادب واز مدرّسين عاليقدر كردستان بود در
خانواده اي علمي وروحاني وسيادت سال 1273 شمسي دربانه متولّد شد مبادي علوم عربي ازقبيل صرف ونحو ومنطق رانزد برادرش حاج شيخ الاسلام بانه تحصيل نمود
وعلوم عاليّه رادرمحضراساتيدي همچون ماموستاشيخ عمرابن القره داغي وماموستا
شيخ عبدالكريم احمدبرِنة درسليمانيّه وماموستا ملا عبدالله ابن البرهاني درمهاباد
فرا گرفت ودرسايه ي هوش وزكاوت سرشار وتوجّه به الطاف اساتيدش بسرعت مراحل تحصيل راگذرانيد ودرحالي كه همه ي علوم وفنون زمان را بنحو اكمل باتمام رسانيد ودرعلوم معقول ومنقول به درجه ي استادي رسيد ازدست ماموستا ملاعبدالله ابن البرهاني وماموستا شيخ عمرابن القره داغي به أخذ اجازه نامه علمي وافتا وتدريس مفتخرگرديد سپس به شهربانه مراجعت نمود ودرمسجد ومدرسه علميّه اجداديش مسجدحاج ماموستا (شيخ الاسلام بانه ) به امامت وتدريس وارشاد وافتا اشتغال ورزيد . مدرسه علميّه وي در بانه ازچنان شهرت واعتباري برخورداربود كه طالبان علم ودانش از تمام مناطق كردستان به حلقه ي تدريسش مي آمدند وسطوح عاليّه تحصيل رادر محضرش مي گذرانيدند ، از تلاميذ وشاگردانش ميتوان حاج ملاحيدرفهيم اويهنگي وحاج ملاجلال الدين شيخ الاسلام وحاج ملاجسيم قباغكندي و
حاج ملاعبدالله محمدي سقز وملاسعيد ابن عباسي وملاسيّد سلام ربط وملاكامل ابن سردري مدرّس باشماغ تيلكو ودهها عالم ديگر را نام برد . وي علاوه برتبحّري كه در علوم داشت بسياراديب ومنشي وبرتمامي كتب علمي تحشيه وتعليقات مفيددارد ولي متأسفانه تأليفاتي كه از وي بجاي مانده بود دربه آتش كشيدن شهربانه سال 1323شمسي طعمه حريق شدند ، وي ازذوق و قريحه اي شاعرانه نيز برخوردار بود براي نمونه چند بيتي رابه زبان عربي درمدح شيخ محمود ملك (حفيد ) سروده به اين طريق :
يا مَنْ بِهِ الدَّهْرُ قَدْ يَزْهُو وَ يَفْـتَخِرُ عَلَي الدّهـورِ لِفَضْـلٍ فيهِ يَنْتَشِـرُ
أوْلاهُ مَـوْلاهُ مِنْ أ نْحـاءِ مَكْـرَمَهٍ باهَتْ وَ زانَتْ بِهِ اْلأزمـانُ وَاْلعُصُـرُ
بَدا فِي اسْمِهِ ميمانِ ميـمُ مَلاحَـهٍ وَ ثانيـهِما ميمٌ عَلي اْلمَجْـدِ تُحْمَلُ
وَ فِي دالِـهِ أ مْرانِ ديـنٌ وَدَ وْلَهٌ وَذلِكَ عَلَي اْلحُسّـادِ صَعْبٌ وَمُشْكِلُ
سرانجام اين علاّ مه ي نامي كردستان درسال 1321 شمسي درسن 48 سالگي بعداز سالهاخدمت به علم وفرهنگ و نشرحقايق ومعارف اسلامي درشهرستان بانه دارفاني را وداع وبه رحمت ايزدي پيوست ودرمقبرستان بانهكؤن مدفون مي باشد .
۳-مرحوم حاج ماموستا ملاجلال الدين شيخ الاسلام بانه :
فرزند حاج شيخ الاسلام واز احفاد
حاج ملاعبدالسلام بانه مي باشد وي ازفحول علماء ومدرّسين عالي مقام وازنوادگان اهل علم وطريقت وتصوّف كردستان بود كه نام وآوازه ي وي درعلم و ادب وعرفان هويداست از جَدّ والامقام پدري به حضرت پيرخضرشاهومنسوب وازجَدّ مادري به حضرت عبدالقادر گيلاني
مي رسد ، درشهرستان بانه سال 1300 شمسي درخانواده اي علمي ومذهبي ديده به جهان گشود ازهمان ابتداي كودكي زيرنظرتعليمات خاصه ي ابويشان به كسب علم وطي طريق عرفان پرداخت ، پس ازاتمام تحصيلات مدرسه اي مبادي علوم عربي ازقبيل صرف ونحو ومنطق را نزد عمويش ملايحيي فراگرفت سپس براي استفاضه وكسب مدارج علمي سالهادر محضروحلقه تدريس عالمان وعارفان عصرخود دركردستان ازجمله حضرت شيخ علاءالدين بياره وشيخ صالح حسيني واژه وماموستاملاعصام الدين شفيعي بوكان وماموستاملامحمد باقر بالك مريوان وماموستا ملا رسول ته لاني وماموستا ملاعبدالكريم مدرّس دربياره وماموستاشيخ نوري باباعلي مدرّس درسليمانيّه به تلمّذ نشست وپس ازطي نمودن مراحل عالي تحصيل وفراگيري علوم ودانشهاي عاليّه درسال 1330 شمسي ازطرف ماموستاشيخ نوري باباعلي بأخذ اجازه نامه علمي وافتا وتدريس نائل گرديد ودرطريقت وعرفان مُجاز حضرت شيخ علاءالدين نقشبندي شد ، سپس به ديارخويش مراجعت نمود ومدّت پنجاه وسه سال درمدرسه علميّه اجداديش مسجدحاج ماموستا (شيخ الاسلام بانه ) به تدريس علوم ونشرحقايق ومعارف اسلامي مبادرت نمود حوزه وحلقه ي تدريسش دارالعلوم وبيت الفضائل بود وازبزرگترين مراكزعلمي اسلامي كردستان بشمار مي رفت وازچنان اعتبار وآوازه اي برخورداربود كه طالبان علم ودانش ازنقاط دور ونزديك كردستان براي كسب علم وعرفان به حضورش مي شتافتند وصدها نفراز علما وفضلا ازهر كوي وبرزني درحلقه ي درسش زانوي تلمّذ برزمين مي نهادند ودرمحضرش به درجه ومقام افتا وتدريس نائل مي شدند ، وي برتمامي كتب علمي حاشيه وتعليقات مفيد دارد وچند تأليف وآثاري كه ازوي بجاي مانده مثل مولودنامه ومعراج نامه حضرت رسول اكرم صلي الله عليه وسلّم ورساله اي درعلم منطق ومناسك حج هنوز به زيورطبع نياراسته اند ، وي بسيارمتّقي ومتديّن ، داراي عزّت نفس ومناعت طبع وازمراجع مسلّم فتوا وتدريس بود ودرميان اقشارمردم ، با نفوذ ومحبوب وجايگاه خاصي داشت ، سرانجام اين ستاره پرفروغ آسمان علم وعرفان وادب آهنگ افول كرد وپس ازسالها تدريس مدام وارشاد وافتا وانتشارعلم و شريعت اسلامي وخدمت به مردم بانه درمؤرخ 19/4/1383شمسي اين جهان فاني راوداع وبه سراي باقي شتافت ودرمقبرستان سليمان بگ مدفون مي باشد ، فوت اين دانشمند كُرد موجب حزن واندوه جوامع علمي وملّت كردستان بالأخص اهالي بانه شد .
۴-مرحوم حاج ملا عمر سلامي:
فرزند ملامحمود ابن المدرّس ونوه ي حاج ملاعبدالسلام بانه مي باشد ازبزرگان وشخصيّتهاي ديني وعلمي شهرستان بانه بود ازخانواده اي علمي وسيادت درسال 1290 شمسي دربانه متولّد شد وعلوم صرف ونحو را نزد برادرش ملا يحيي تحصيل نمود سپس براي ادامه ي تحصيل به سليمانيّه رفته وعلوم بلاغه وفقه وتفسير را درخدمت ماموستا شيخ مصطفي
قره داغي تحصيل نمود وپس ازمراجعت به بانه در اداره فرهنگ اين شهرستان استخدام شد وبه مدّت بيست سال درمدارس بانه به تدريس علوم عربي وديني ومعارف اسلامي پرداخت وي در زمينه ي ادبيّات واشعارفارسي وعربي معلومات وسيعي داشت وجزء معلّمين واستادان پيش كسوت وممتاز بانه بود شاگردان وي وعاشقان علم وادب از فيوضات علمي واخلاقي او بهره واستفاده ميبردند ، سواي مقام علمي اديب ومنشي ودر نطق وبيان فصيح وبليغ بود تا پايان عمر به تدريس قرآن مجيد ونشرحقايق وعلوم اسلامي پرداخت ومورد توجّه واحترام علما ومشايخ وبزرگان ودوستداران اهل علم وقلم و اهالي بانه بود سر انجام درسال 1365 شمسي دار فاني را وداع و بديدارحق شتافت ودرمقبرستان سليمان بگ مدفون
مي باشد .
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
nian و
آدرس
mobin1.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.